- ارسالیها
- 12
- پسندها
- 220
- امتیازها
- 983
- مدالها
- 2
در توصیف زیباییاش چه بگویم؟
او مانند ماهی بود و من،
دریاچهای خوش خیال که شبانه روز انعکاسم را در آب، نوازش میکرد!
گاهی این دریاچه خوشخیال مینشیند و به ماه نگاه میکند و با خود فکر میکند کاش پایان یکی از این روزها شب نباشد، کاش، همان ماهی زیبایی باشد که انعکاسم را در آب نوازش میکند!
همین دریاچه خوشخیال گاه آرزو میکند کاش هیچوقت عاشق نمیشد؛ اما قلب گاهی کورکورانه به دنبال رنج است! میگویند گاهی برف هم فریاد قلبها را نمیشکند! حال اغراق میکنم، آری! حتی برف هم فریاد قلب مرا که در وصف اوست، نمیشکند!
او مانند ماهی بود و من،
دریاچهای خوش خیال که شبانه روز انعکاسم را در آب، نوازش میکرد!
گاهی این دریاچه خوشخیال مینشیند و به ماه نگاه میکند و با خود فکر میکند کاش پایان یکی از این روزها شب نباشد، کاش، همان ماهی زیبایی باشد که انعکاسم را در آب نوازش میکند!
همین دریاچه خوشخیال گاه آرزو میکند کاش هیچوقت عاشق نمیشد؛ اما قلب گاهی کورکورانه به دنبال رنج است! میگویند گاهی برف هم فریاد قلبها را نمیشکند! حال اغراق میکنم، آری! حتی برف هم فریاد قلب مرا که در وصف اوست، نمیشکند!