متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,009
  • بازدیدها 7,348
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #351
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک


شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک


آسمان آبی و ابر سپيد


برگهای سبز بيد





عطر نرگس، رقص باد


نغمه شوق پرستوهای شاد


خلوت گرم کبوترهای م**س.ت





نرم نرمک می رسد اينک بهار


خوش به حال روزگار





خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها


خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها


خوش به حال غنچه‌های نيمه‌باز


خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز





ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم


ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب


ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار





گر نکوبی شيشه ی غم را به سنگ


هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ...





فریدون_مشیری
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #352
گر چه مسجد را گروهی با تجمل ساختند


اهل دل، میخانه را هم با توکل ساختند





عشق جانکاه است یا جان بخش؟حالا هرچه هست


عشق بازان، بینِ مرگ و زندگی پل ساختند





سقف آگاهی ستونی جز فراموشی نداشت


این بنا را خشت بر خشت از تغافل ساختند





بی سبب مهمان نواز مجلس ماتم نبود


این گلاب تلخ را از گریه ی گل ساختند





روز خلقت در گل ما شوق دیدار تو بود


از همان آغاز ما را کم تحمل ساختند





فاضل_نظری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #353
جان، آمده رفته هیجان آمده رفته


نام تو گمانم به زبان آمده رفته





احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته


صف از پیِ صف تا به اذان آمده رفته؟





پلکی زده‌ام خواب مرا آمده برده


پلکی زده‌ام نامه‌رسان آمده رفته





امسال نبرده‌ست مرا روزه، فقط گاه


بر لب عطشی مرثیه‌خوان آمده رفته





من در به در او به جهان آمده بودم


گفتند کجایی؟! به جهان آمده رفته





ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم


بسیار به عمرم رمضان آمده رفته





محمد_مهدی_سیار
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #354
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی


که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی





من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش


که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی





چنگ در پرده همین می دهدت پند ولی


وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی





در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است


حیف باشد که ز کار همه غافل باشی





نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف


گر شب و روز در این قصه مشکل باشی





گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست


رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی





حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد


صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی





حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #355
من گره خواهم زد،


چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق،


سایه ها را با آب، شاخه ها را با باد.


و بهم خواهم پیوست، خواب کودک را


با زمزمه ی زنجره ها


بادبادک ها، به هوا خواهم برد


گلدان ها، آب خواهم داد...




سهراب_سپهری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #356
برای کینه آه نه ، برای عشق من بمان


برای دوست داشتن ، برای خواستن بمان





هر آنچه دوست داشتم ، برای من نماند و رفت


امید آخرین اگر تویی ، برای من بمان





به سبزه و نسیم و گل ، تو درس زیستن بده


بهار باش و باز هم به خاطر چمن بمان





تمامت و کمال را به نام ما رقم زدند


کمال عشق اگر منم ، تو هم تمام زن بمان





برای آنکه تیشه را به فرق خویش نشکند


امید زیستن شو و برای کوهکن بمان





مزن به نقش خود گمان ، ز سرگذشت این و آن


برای دیگران چرا ؟ برای خویشتن بمان





حسین_منزوی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #357
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز


عکس روی تو در این آیینه پیداست هنوز





هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد


دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز





در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز


در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز





گر چه امروز من آیینه ی فردای منست


دل دیوانه در اندیشه ی فرداست هنوز





عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست


زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز





لب فرو بسته ام از شرم و زبان نگهم


پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز





ابوالحسن_ورزی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #358
کاش تا دل می گرفت و می شکست


دوست می آمد کنارش می نشست!





کاش میشد روی هر رنگین کمان


می نوشتم “مهربان “با من بمان!





کاش می شد قلب ها آباد بود


کینه و غم ها به دست باد بود





کاش می شد دل فراموشی نداشت


نم نم باران هم آغوشی نداشت





کاش می شد کاش های زندگی


تا شود در پشت قاب بندگی





کاش میشد کاش ها مهمان شوند


درمیان غصه ها پنهان شوند





کاش می شد آسمان غمگین نبود


رد پای کینه ها رنگین نبود





نیما_یوشج
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #359
رویم نمی شود که بگویم مرا ببخش!


با این همه گناه؛ ولیکن خدا ببخش!





شاید دلت گرفته ازاین توبه های سست


اینبار چندمین؛ ولی آخر بیا ببخش!





ای مهربان عرش نشین ای همیشه خوب


این بنده ی به خاکِ غم افتاده را ببخش!





شاید چنان بدم که نمیخواهی ای عزیز!


از جرمهام بگذری ، اما چرا؟ببخش!





حالا تو هستی و من و تصمیم آخرت


یا غرق کن درون عذابم، و یا ببخش!





کوه گناه ، خالص و خوبی همه ریا


رویم نمی شود که بگویم مرا ببخش!
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,071
پسندها
4,527
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #360
سبزه ها را گره زدم به غمت


غم ِ از صبر بیشتر شده ام


سال ِ تحویل ِ زندگیت به هیچ


سیزده های در به در شده ام





سفره ای از سکوت می چینم


خسته از انتظار و دوری ها


سال هایی که آتشم زده اند


وسط چارشنبه سوری ها





بچّه بودم… و غیر عیدی و عشق


بچّه ها از جهان چه داشته اند ؟


در ِ گوشم فرشته ها گفتند


لای قرآن «تو» را گذاشته اند





خواستی مثل ابرها باشی


خواستم مثل رود برگردی


سیزده روز تا تو برگشتم


سیزده روز گریه ام کردی





ماه من بود و عشق دیوانه


تا که یکدفعه آفتاب آمد


ماهی قرمزی که قلبم بود


مرد و آرام روی آب آمد





پشت اشک و چراغ قرمزها


ایستادم! دوباره مرد شدم


سبزه ای توی جوی آب افتاد


سبز ماندم اگرچه زرد شدم





«وَانْ یَکاد»ی که خواندم و خواندی


وسط...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا