متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 925
  • بازدیدها 6,293
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #421
ای فصل غیر منتظر داستان من!


معشوق ناگهانی دور از گمان من





ای مطلع امید من ای چشم روشنت


زیبا ترین ستاره ی هفت آسمان من





ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم


شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من





با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر


من زنده ام به مهر تو ای مهربان من!





کی می رسد زمان عزیز یگانگی


تا من از آن تو شوم و تو از آن من





حسین_منزوی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #422
تا که عشق تو حاصل افتادست


کار ما سخت مشکل افتادست





آب از دیده‌ها از آن باریم


کاتش عشق در دل افتادست





در ازل پیش از آفرینش جسم


جان به عشق تو مایل افتادست





جان نه تنهاست عاشق رویت


پای دل نیز در گل افتادست





سالکان یقین روی تو را


بارگاه تو منزل افتادست





من رسیدم به وصل بی وصفت


عقل را رای باطل افتادست





کس نگوید که این چرا وز چیست


زانکه این سِر، مشکل افتادست





فتنه عطار در جهان افکند


چاه، ماروت بابل افتادست





دل عطار بر دلت مثلی


مرغکی نیم بِسمِل افتادست





عطار_نیشابوری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #423
آرام بگیر امشب،


ما هر دو پر از دردیم،


در آتش و یخبندان،


داغیم؛ ولی سردیم!





از مرهــم یکدیگر


تا زخمیِ هم بودن،


راهی ست که تا مقصد،


با عشق، سفر کردیم!





_یداللهی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #424
خواهم آمد، پیش اسبان، گاوان،


علف سبز نوازش خواهم ریخت


مادیانی تشنه، سطل شبنم را خواهد آورد


خر فرتوتی در راه،


من مگس هایش را خواهم زد


خواهم آمد سر هر دیواری،


میخکی خواهم کاشت


پای هر پنجره ای، شعری خواهم خواند


هر کلاغی را، کاجی خواهم داد


مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک !


آشتی خواهم داد


آشنا خواهم کرد


راه خواهم رفت


نور خواهم خورد


دوست خواهم داشت...





سهراب_سپهری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #425
الهی! یک دل پر درد دارم


و یک جان پر زجر!





خداوندا، این بیچاره را چه تدبیر؟





بار خدایا در ماندم از تو؛


لیکن درماندم در تو!





اگر غایب باشم،


گویی کجایی؟


و چون به درگاه آیم،


در را نگشایی!





#مناجات_نامه


خواجه_عبدالله_انصاری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #426
حکایت سعدی، گلستان، باب سوم، فضیلت قناعت





یکی از حکما پسر را نهی همی‌کرد از بسیار خوردن که سیری، مردم را رنجور کند.


گفت: ای پدر! گرسنگی خلق را بکشد، نشنیده‌ای که ظریفان گفته‌اند به سیری مردن، بِه که گرسنگی بردن.


گفت: اندازه نگهدار، کُلوا وَ اشرَبوا وَ لا تُسْرِفوا.





نه چندان بخور کز دهانت بر آید


نه چندان که از ضعف جانت بر آید





با آن که در وجود طعام است عیش نفس


رنج آورد طعام که بیش از قدر بود


گر گلشکر خوری به تکلف زیان کند


ور نان خشک دیر خوری گلشکر بود





رنجوری را گفتند: دلت چه می‌خواهد؟


گفت: آن که دلم چیزی نخواهد.





معده چو کج گشت و شکم درد خاست


سود ندارد همه اسباب راست





سعدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #427
باد را ببین


چگونه بر آب هاشور مى زند


تا كنار تو ساكن شود


موج را ببين


چگونه بر آبها قدم بر مى چيند


گوش ماهيان چگونه براى خواندن آوازهايشان به سوى تو لب باز كرده اند


سپاسگزارم دريا كه به پاس او كتابم را سرشار خوابهاى صدف كرده اى...








شمس_لنگرودی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #428
ای همه هستی ز تو پیدا شده



خاک ضعیف از تو توانا شده





زیرنشین علمت کاینات



ما به تو قائم چو تو قائم بذات





هستی تو صورت پیوند نی



تو به کس و کس به تو مانند نی





آنچه تغیر نپذیرد تویی



وانکه نمردست و نمیرد تویی





ما همه فانی و بقا بس تو راست



ملک تعالی و تقدس تو راست





خاک به فرمان تو دارد سکون



قبه خضرا تو کنی بیستون





رفتی اگر نامدی آرام تو



طاقت عشق از کشش نام تو





تا کرمت راه جهان برگرفت



پشت زمین بار گران برگرفت





هر که نه گویای تو خاموش به



هر چه نه یاد تو فراموش به





آب بریز آتش بیداد را



زیرتر از خاک نشان باد را





دفتر افلاک شناسان بسوز



دیده خورشید پرستان بدوز





تا به تو اقرار خدایی دهند



بر عدم خویش گوایی دهند





غنچه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #429
جهاندیده کشاورزی به دشتی


به عمری داشتی زرعی و کشتی





به وقت غله، خرمن توده کردی


دل از تیمار کار آسوده کردی





ستم ها می کشید از باد و از خاک


که تا از کاه می شد گندمش پاک





جفا از آب و گل می دید بسیار


که تا یک روز می انباشت انبار





سخن ها داشت با هر خاک و بادی


به هنگام شیاری و حِصادی





سحرگاهی هوا شد سرد زانسان


که از سرما به خود لرزید دهقان





پدید آورد خاشاکی و خاری


شکست از تاک پیری شاخساری





نهاد آن هیمه را نزدیک خرمن


فروزینه زد، آتش کرد روشن





چو آتش دود کرد و شعله سر داد


بناگه طائری آواز در داد





که ای برداشته سود از یکی شصت


درین خرمن مرا هم حاصلی هست





نشاید کآتش اینجا برفروزی


مبادا خانمانی را بسوزی





بسوزد گر کسی این آشیان را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #430
مادربزرگ


گم کرده ام در هیاهوی شهر


آن نظر بند ِ سبز را


که در کودکی بسته بودی به بازوی ِ من


در اولین حمله ناگهانی ِ تاتار عشق


خمرۀ دلم


بر ایوان سنگ و سنگ شکست


دستم به دست دوست ماند


پایم به پای ِ راه رفت


من چشم خورده ام


من چشم خورده ام


من تکه تکه از دست رفته ام


در روز روز زندگانیم








حسین_پناهی
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا