متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 925
  • بازدیدها 6,298
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #411
بیا با ما مَوَرز این کینه‌داری


که حق صحبت دیرینه داری





نصیحت گوش کن کاین در بسی به


از آن گوهر که در گنجینه داری





ولیکن کی نمایی رخ به رندان


تو کز خورشید و مه آیینه داری





بدِ رندان مگو ای شیخ و هش‌دار


که با حکم خدایی کینه داری





نمی‌ترسی ز آه آتشینم


تو دانی خرقه‌ی پشمینه داری





به فریاد خمار مفلسان رس


خدا را گر می دوشینه داری





ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ


به قرآنی که اندر سینه داری




حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #412
در طالعم نبود که با تو سفر کنم


رفتم که رنج‌های تو را مختصر کنم





این روزها سکوت من از ناتوانی است


من کیستم که از تو بخواهم حذر کنم؟





هرگز مباد این‌که بخواهم به جرعه‌ای


طعمِ زبانِ تلخِ تو را بی‌اثر کنم





آن قدر دور می‌شوم از چشمه‌های تو


تا باغ را به دیدن تو تشنه‌تر کنم





آن‌وقت با خیال تو یک رود می‌شوم


تا با تو از میان درختان گذر کنم





جان در ازای بوسه‌ی تو...حاضرم که من


بازنده‌ی معامله باشم، ضرر کنم





هرگز نخواستم که به نفرین و ناله‌ای


از ظلم تو زمین و زمان را خبر کنم





دارم به خاطر تو از این شهر می‌روم


شاید که دیدمت نتوانم حذر کنم





شیرین_خسروی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #413
من كه باشم كه بر آن خاطر عاطر گذرم


لطف‌ها می‌كنی ای خاک درت تاج سرم





دلبرا بنده‌نوازيت كه آموخت بگو


كه من اين ظن به رقيبان تو هرگز نبرم





همت‌اَم بدرقه‌ی راه كن ای طائر قدس


كه دراز است ره مقصد و من نوسفرم





ای نسيم سحری بندگی من برسان


كه فراموش مكن وقت دعای سحرم





راه خلوتگه خاصم بنما تا پس از اين


می‌خورم با تو و ديگر غم دنيا نخورم





خُرم آن روز كز اين مرحله بربندم بار


و از سر كوی تو پرسند رقيبان خبرم





حافظا شايد اگر در طلب گوهر وصل


ديده دریا كنم از اشک و در او غوطه خورم





پايه نظم بلند است و جهان گير بگو


تا كند پادشه بحر دهان پرگهرم





حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #414
کجاست دولت آنم که یار من باشی؟


ز خود کناره کنی، در کنارِ من باشی





اگر ش*ر..اب خوری، ساقی تو من باشم


وگر به خواب روی در کنار من باشی





غرور حسن کجا می‌دهد تورا رخصت؟


که مرهم جگر داغدار من باشی





مرا به نیم نگه شرمسار کن از خود


چرا تو روز جزا شرمسار من باشی؟





ز ساده‌لوحی امید چشم آن دارم


که چون شکار تو گردم شکار من باشی





عجب که آینه گیری ز دست آینه‌دار


اگر تو با خبر از انتظار من باشی





ز شرم عشق همان ناامیدی‌اَم برجاست


اگر چه در دل امیدوار من باشی





تورا که هست دو صد کار غیر پرکاری


کجا به فکر سرانجام کار من باشی؟





صائب_تبریزی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #415
گر شادی وصال تو یک‌دم نمی‌رسد


شادم که جز غمت به دلم غم نمی‌رسد





خورشید اگر به مشتِ زری، وصلِ گل خرید


هرگز به پاکبازی شبنم نمی‌رسد





ای ابر رهگذار، به برقی نوازشی


بر کشت‌زار ما اگرت نم نمی‌رسد





چون مرغکان گلشن، تصویر شیونم


هرگز به گوش آن گل خرم نمی‌رسد





با آن که همچو آینه‌ام در غبار غم


گردی ز من به خاطر همدم نمی‌رسد





محمدرضا_شفیعی_کدکنی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #416
تاب بنفشه می‌دهد طره‌ی مشک‌سای تو


پرده‌ی غنچه می‌درد خنده‌ی دلگشای تو





ای گل خوش نسیمِ من بلبل خویش را مسوز


کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو





من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان


قال و مقال عالمی می‌کشم از برای تو





دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار


گوشه‌ی تاج سلطنت می‌شکند گدای تو





خرقه‌ی زهد و جام می، گر چه نه درخور همند


این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو





شور ش*ر..اب عشق تو آن نفسم رود ز سر


کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو





شاه‌نشین چشم من تکیه‌گه خیالِ توست


جای دعاست شاه من، بی تو مباد جای تو





خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن


حافظ خوش کلام شد مرغ سخن‌سرای تو





حافظ
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #417
تبردارا ! بزن آهسته تر بر من تبرهایت


که بر پهلوی من مانده ست زخم نیشترهایت





نصیب کرکسان کرده ست دنیا لاشه خواری را


عقابا! بر حذر می دارمت از هم سفرهایت





به فکر لقمه ی چرب است ای گنجشک بارانی


نوازش می کند جغدی اگر در لانه پرهایت





دل هیزم شکن را بردی ای سروچمن روزی


که زیر سایه ات شد باز پای رهگذر هایت





به قیچی می‌زند چون تاک روزی شاخ وبرگت را


به چشم‌ باغبان شیرین اگر باشد ثمر هایت





من آن پروانه ی محتاج خورشیدم‌ که می باید


رها از منت شمعم کند ای شب سحرهایت





نهادی بر سرم ای عشق عمری هر کلاهی را


چه پاپوشی برایم دوخت آخر دردسر هایت





من از بی بند وباری تو در این کوچه دانستم


که از نامحرمان در شهر می گیرم خبر هایت








ستار_روهنده
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #418
زمانه قرعه ی نو می زند به نام شما


خوشا شما که جهان می رود به کام شما





درین هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است


که بوی عود دل ماست در مشام شما





تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید


کز آتش دل ما پخته گشت خام شما





فروغ گوهری از گنج خانه ی دل ماست


چراغ صبح که بر می دمد ز بام شما





ز صدق آینه کردار صبح خیزان بود


که نقش طلعت خورشید یافت شام شما





زمان به دست شما می دهد زمام مراد


از آن که هست به دست خرد زمام شما





همای اوج سعادت که می گریخت ز خاک


شد از امان زمین دانه چین دام شما





به زیر ران طلب زین کنید اسب مراد


که چون سمند زمین شد سپهر رام شما





به شعر سایه در آن بزمگاه آزادی


طرب کنید که پر نوش باد جام شما





هوشنگ_ابتهاج
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #419
توانِ گفتن آن راز جاودانی نیست!


تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست!





پُر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه ای


شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست





ز دست عشق به جز خیر بر نمی آید


وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست!





درخت ها به من آموختند: فاصله ای


میان عشق زمینی و آسمانی نیست





به روی آینه ی پُر غبار من بنویس:


بدون عشق جهان جای زندگانی نیست





فاضل_نظری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,862
پسندها
4,246
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
  • #420
من از تو روی نخواهم به دیگری آورد


که زشت باشد هر روز قبله دگرم





بلای عشق تو بر من چنان اَثر کرده‌ست


که پند عالم و عابد نمی‌کند اثرم





قیامتم که به دیوان حَشر پیش آرند


میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم...





سعدی
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا