فال شب یلدا

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,059
  • بازدیدها 8,125
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #531
تو را قسم به حريم شکيب و حرمت صبر


که با شتاب خود اين عشق را حرام مکن





سرِ ستاره مبر زير پاي ظلمت شب


چراغ صاعقه را برخیِ ظلام مکن





به کينه مي گسلد از اميدمان ، رگ و پي


تو را کِه گفت اين تيغ در نيام مکن ؟





تو را کِه گفت که مگشا دريچه بر رخ گل ؟


تو را کِه گفت به رنگين کمان سلام مکن ؟





به غيرِ مهر مخواه از سرشتِ ويژه ی خويش


از آفتاب به جز آفتاب، وام مکن





مجال عيش به قدر دمي و بازدمي است


به غيرِ عشق از اين فرصت، اغتنام مکن





هنوز مانده که ياس من و تو غنچه کند


تو را که گفت که اين باغ را تمام مکن ؟





حسین_منزوی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #532
صید بیابان عشق ، چون بخورَد تیر او


سر نتواند کشید ، پای ز زنجیر او





گو به سِنانم بدوز ، یا به خدنگم بزن


گر به شکار آمده‌ست ، دولت نخجیر او





گفتم از آسیبِ عشق ، روی به عالم نهم


عرصه ی عالم گرفت ، حُسن جهان گیر او





با همه تدبیرِ خویش ،ما سپر انداختیم


روی به دیوار صبر ، چشم به تقدیر او





چاره ی مغلوب نیست ،جز سپر انداختن


چون نتواند که سر ، در کشد از تیر او





کشته ی معشوق را ، درد نباشد که خلق


زنده به جانند و ما ، زنده به تأثیر او





او به فغان آمده‌ست ، زین همه تعجیل ما


ای عجب و ما به جان زین همه تأخیر او





در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم


صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او





سعدی شیرین زبان این همه شور از کجا


شاهد ما آیتیست وین همه تفسیر او...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #533
در دست بانوئی، به نخی گفت سوزنی


کای ه*رز‌گرد بی سر و بی پا چه می‌کنی





ما می رویم تا که بدوزیم پاره‌ای


هر جا که می رسیم، تو با ما چه می‌کنی





خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم


بنگر به روز تجربه تنها چه می‌کنی





هر پارگی به همت من می شود درست


پنهان چنین حکایت پیدا چه می‌کنی





در راه خویشتن، اثر پای ما ببین


ما را ز خط خویش، مجزا چه می‌کنی





تو پایبند ظاهر کار خودی و بس


پرسندت ار ز مقصد و معنی، چه می‌کنی





گر یک شبی ز چشم تو خود را نهان کنیم


چون روز روشن است که فردا چه می‌کنی





جایی که هست سوزن و آماده نیست نخ


با این گزاف و لاف، در آنجا چه می‌کنی





خودبین چنان شدی که ندیدی مرا بچشم


پیش هزار دیدهٔ بینا چه می‌کنی





پندار، من ضعیفم و ناچیز و ناتوان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #534
من


پُر از نورم و شن


و پر از دار و درخت


پُرم از راه


از پل


از رود


از موج


پرم از سایه ی برگی در آب


چه درونم تنهاست..





سهراب_سپهری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #535
ستاره دیده فرو بست و آرمید ، بیا


ش*ر..اب نور به رگ‌های شب دوید ، بیا





ز بس به دامنِ شب، اشک انتظارم ریخت


گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا





شهاب ِ یاد تو در آسمان خاطر من


پیاپی از همه‌سو خطّ زر کشید بیا





به گام‌های کسان می‌برم گمان که تویی


دلم ز سینه برون شد ز بس تپید بیا





نیامدی که فلک خوشه‌خوشه پروین داشت


کنون که دست سحر دانه‌دانه چید بیا





امیدِ خاطر ِ سیمین ِ دل شکسته‌ ، تویی


مرا مخواه از این بیش ناامید ، بیا...





سیمین_بهبهانی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #536
چه کردم؟ دلبرا، از من چه دیدی؟


که کلی از من مسکین رمیدی





چه افتادت که از من سیر گشتی؟


چرا یک بارگی از من بریدی؟





من از عشقت گریبان چاک کردم


تو خوش خوش دامن از من در کشیدی





نگویی تا چه بد کرد بجایت؟


که روی نیکو از من در کشیدی





بسی گفتم که: مشنو گفتِ دشمن


علی رغم من مسکین شنیدی





اگر کام تو دشمن کامیم بود


به کام خویشتن، باری، رسیدی





چرا کردی به کام دشمنانم؟


نگویی تا: درین معنی چه دیدی؟





به تیر غمزه جان و دل چه دوزی؟


که از رخ پردهٔ صبرم دریدی





نچیده یک گل از بستان شادی


ز غم صد خار در جانم خلیدی





مکن آزاد مفروشم، اگر چه


به خوبی صد چو من بنده خریدی





گزیدی هر کسی را بهر کاری


عراقی را ز بهر غم گزیدی





عراقی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #537
می‌خواهمت چنان‌که شب خسته خواب را


می‌جویمت چنان‌که لب تشنه آب را





محو توام چنان‌که ستاره به چشم صبح


یا شبنم سپیده‌دمان آفتاب را





بی‌تابم آن‌چنان که درختان برای باد


یا کودکان خفته به گهواره، خواب را





بایسته‌ای چنان‌که تپیدن برای دل


یا آن‌چنان که بال پریدن عقاب را





حتی اگر نباشی می‌آفرینمت


چونان که التهاب بیابان سراب را





ای خواهشی که خواستنی‌تر ز پاسخی


با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را





قیصر_امین_پور
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #538
پنجِ وارونه چه معنا دارد؟


خواهر کوچکم این را پرسید!


من به او خندیدم.


کمی آزرده و حیرت زده گفت:


روی دیوار و درختان دیدم


باز هم خندیدم!


گفت دیروز خودم دیدم


پسر همسایه


پنچ وارونه به مینو می داد


آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید!


بغلش کردم و بوسیدمش و با خود گفتم:


بعدها وقتی غم،


سقف کوتاه دلت را خم کرد


بی گمان می فهمی


پنج وارونه چه معنا دارد..





_سپهری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #539
برمی‌خیزم!


چراغی در دست،


چراغی در دلم


زنگارِ روحم را صیقل می‌زنم


آینه‌یی برابرِ آینه‌ات می‌گذارم


تا با تو


ابدیتی بسازم...





احمد_شاملو
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #540
ما گوشه نشینان خرابات الستیم


تا بوی میی هست در این میکده مستیم





مطرب به نوای رهِ ما بی‌خبران زن


تا جامه درانیم ، ره جامه دران زن





آورد خمی ساقی و پیمانه بر آن زد


تو نیز بجو ساز خود و زخمه بر آن زن





زان زخمه که بی‌حوصله از شحنه هراسد


خنجر کن و زخمش به دل بی‌جگران زن





آن نغمه بر آور که فتد مرغ هوایی


زان رشته گره بر پر بیهوده پران زن





بانگی که کلاه از سر عیوق در افتد


بر طنطنه ی کوکبهٔ تاجوران زن





این میکده وقف است و سَبیل است شرابش


بر جمله صلایی ز کران تا به کران زن





بگذار که ما بی‌خود و مدهوش بیفتیم


این نعمهٔ مستانه به گوش دگران زن





ما گوشه نشینان خرابات الستیم


تا بوی میی‌هست در این میکده مستیم





ساقی بده آن می که ز جان شور برآرد


بردار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا