• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان لعل بخارا | فاطمه علی‌آبادی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Fateme.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 264
  • کاربران تگ شده هیچ

Fateme.

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/7/22
ارسالی‌ها
653
پسندها
21,495
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
لعل بخارا
نام نویسنده:
فاطمه علی‌آبادی
ژانر رمان:
#تاریخی ، #عاشقانه
کد رمان: 1594
ناظر: Armita.sh Armita.sh

به نام خداوند آرزوها

خلاصه: چه تفاوت می‌کند رنگ و قومت چه باشد و حتی انسان‌زاده باشی یا یکی دیگر از خلایق خدا؛ رویاها تا واپسین‌روز، گرد ذهنت چرخ خواهند خورد و چرخ خواهند خورد، دستانت را خواهند گرفت و تو را سمت آینده‌‌ای مجهول خواهند کشید. چه بسا در این میان هزاران دوراهی و چندراهی تو را احاطه خواهند کرد و بی‌گمان، این تو هستی که باید راه حقیقت را بیابی و خود را نه به زیر که به اوج افلاک برسانی، حال این رویا می‌خواهد طبابت باشد برای نبات بنت محمدِ نگارگر یا دمی زندگانیِ به دور از تبعیض، برای نریمان ابن عبدالله منجم.



ممنون از تیام عزیزم که این اسم زیبا رو برای رمان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Fateme.

Armita.sh

منتقد ادبیات + کاربر فعال سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
3/6/22
ارسالی‌ها
2,341
پسندها
19,292
امتیازها
46,373
مدال‌ها
40
سن
14
سطح
24
 
  • مدیر
  • #2
2D6B3885-AC55-475A-B199-36E99A1E1C7E.jpeg
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Fateme.

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/7/22
ارسالی‌ها
653
پسندها
21,495
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
آخرین ویرایش
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/7/22
ارسالی‌ها
653
پسندها
21,495
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
سلام بچه‌ها! خوبید؟
ببخشید که دیر به دیر پارت می‌ذارم. چون متن قدیمیه و نیاز به اطلاعات تاریخی داره، سرعت نوشتنم خیلی پایین اومده:610191-ef6baed74ae31d9ef158f22056b35586:
خلاصه که ببخشید و نظر هم اگر بدید خوشحال می‌شم:128::barefoot::barefoot:

در آن تاریکی که چشم چشم را نمی‌دید، فانوس سفالی‌اش را مقابل صورتش گرفت و با چشمان دودوزنش به دنبال جسم کفن‌پوش حسین‌ابن منصور گشت. نور کم‌جان شمع از میان اشکال مثلثی روی سفال به سختی بیرون خزیده و سایه‌اش دیوارهای غسال‌خانه را پوشانده بود. چندین و چند‌بار آب دهانش را فروخورد بلکه از شوریدگی درونش بکاهد ولی چون آب بود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/7/22
ارسالی‌ها
653
پسندها
21,495
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
سلام بچه‌ها:smiling-face-with-heart-eyes::smiling-face-with-heart-eyes:
خوبید؟
بالاخره آنتن من وصل شد و یه پارت تونستم بنویسم:610191-ef6baed74ae31d9ef158f22056b35586:

دعا کنید همیشگی باشه:610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894::610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894:

پیرمرد چشم ریز کرد و سر تا پای دخترک را از زیر نگاه پر غیضش گذراند. در ذهنش گذشت این دخترک کوچک جثه و قلیل‌ سن را چه به حرف از درد و درمان. قصد بلند شدن کرد و دردی چون مار دور تا دور مچ پایش پیچید و نفس را در سینه‌اش تنگ کرد. نبات لبان به قول صدرا چون قنچه‌ی رُزش را طعمه‌ی دندان‌های تیزش کرد،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Fateme.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 13)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا