شاعر‌پارسی اشعار علی محمد زیدوندی | اشعار پارسی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Viŏlet
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها بازدیدها 232
  • کاربران تگ شده هیچ

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,237
پسندها
42,066
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
سلام!
یادت هست؟
تابستان ها
چقدرشعرنامه می نوشتم برای پسرهای محل؟
تا بدهند به دختران تهرانی
که آمده بودند آب و هوا
که آمده بودند ما را عوض کنند
اما من
مرضیه را می خواستم
که نه شعر دوست داشت
نه نامه!
 
امضا : Viŏlet

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,237
پسندها
42,066
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
نه آن چشم‌های آذری مرا خواست
نه نیازمندی‌های روزنامه‌ها
واگر نه
در آن ناچاری پا به راه
دستی چمدانم را می‌گرفت
تا این سرایت تاریک
به زانو در نیاورد آتشم را
که آستین بالا برده بود
گلستان شود
می‌دانم می‌دانم!
هیچ تریبونی از من نخواهد گفت
من
حرف اضافه‌ای هستم
در عاشقانه‌ای بی‌تقویم!
 
امضا : Viŏlet

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,237
پسندها
42,066
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
افتاده به نبضم ضربان نرسیدن
ای لال شوی لال زبان نرسیدن
با این نفس سردو قطاری که نیامد
پیچیده به پایم چمدان نرسیدن
در من جریان داشته یک عمر کبوتر
یک عمر پربدن نگران نرسیدن
هی نامه نوشتم که کمی ماه بیارید
این خانه ی تاریک نشان نرسیدن
نه باد و بهاری نه- صدایی که بماند-
پر شد تن راهم از دهان نرسیدن
تقویم برایم خبری تازه ندارد
پیچیده به جانم سرطان نر سیدن
با آن کلماتی به شعرم نرسیدند
افتاد غزل در جریان نرسیدن
 
امضا : Viŏlet

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا