نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دفتر آزادنویسی دفتر آزاد نویسی فانوس شب | شریف کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mers~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 94
  • بازدیدها 1,181
  • کاربران تگ شده هیچ

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #71
خوشا آن‌دلی که دلبرش تو باشی
خوشا آن گُلی که شبنم‌اش تو باشی
همه باده پیمانان این شهر خراب چشم تو اند
خوشا آن مَی‌ای که ساغرش تو باشی
اهل آفاق همه شوریده‌ای دیدار تو اند
خوشا آن بهاری که بارانش تو باشی
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #72
گفتند دلتنگی را توصیف کن.
گفتم: دلتنگی همان که شب موقع خواب سرت را زیر لحاف کرده خاموشانه اشک بریزی
همان که شب را با چشمان پُف کرده و بالین خیس به سپیده‌دم برسانی،
همان که به هر چی نگاه می‌کنی یاد آن بی‌افتی،
و در اخیر دلتنگی همان که تنها قلب و روحت نه بل تک‌تک سلول‌های بدنت خسته از دوری محبوبت باشد.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #73
دخت وطنم!
اصلا جا نزنی! این امتحانی‌ست برای تو برای من برای همه‌ای آنانی که رویا‌های‌شان را پس آن‌دَر‌های بسته گذاشتند. این‌جا ختم کار نیست؛ شاید آغازی باشد برای شجاع‌تر شدن‌مان، برای جنگیدن به رویای‌مان، برای دم‌نزدن. می‌دانم من، تو و تمام فرشته‌های این‌سرزمین روزی جواب این‌همه اشک را خواهیم گرفت.
از پس این‌دَر‌های بسته‌ هم رویای‌‌مان را دنبال‌ خواهیم کرد و آن‌را به‌دست خواهیم آورد. چون‌ما سدید‌تر از آن‌چه فکر می‌کنند هستیم؛ چون‌ما دخت دیار تبعیض هستیم.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #74
در اقیانوس بی‌کران
میان امواج متلاطم
زیر ابر‌های سیاه
تنها‌ی‌تنها بودم
و دیگر غرق شدن را پذیرفته بودم
که ناگه حلقه‌ای دور دستم حس کردم
آن‌لحظه آن مرا از رفتن به‌عمق آب نجات داد
اما تا ابد در اقیانوس چشمان خود غرقم کرد.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #75
و آن‌جا که همه‌ای‌ دل‌خوشی‌هایم را بسته به‌لبخندش کردم؛ برایم پشت کرد و رفت.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #76
یکی بود و یکی نبود.
آن‌که همیشه بود، من بودم
و آن‌که هرگز پای این‌عشق نبود، تو بودی
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #77
زندگی مملو از فریاد‌های ناگفته‌ست
مملو از درد‌های بدون درمان،
بغض‌های گیر کرده در گلو،
اشک‌های شبانگاه پنهانی،
مملو از غصه‌های که باید تنهایی
با آن‌ها کنار بیایی.
اما در کنار این‌همه
زندگی سرشار از شادی‌ست،
سرشار از لبخند‌های گاه‌ بی‌گاه،
سرشار از عشق، محبت و صداقت.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #78
دی‌شب در خوابم آمده‌بودی!
دوباره ناجی‌ام شدی؛ دقیقا همان طور که در واقعیت ناجی یأس‌هایم هستی.
تا دلم از دنیا می‌گیرد و حس ناامیدی همه وجودم را در حصار خود در می‌آورد
آن موقع کافی‌ست چهره‌ات را مقابلم مجسم کنم، دقیقا همان موقع همه ناامیدی‌هایم یک‌باره پر‌می‌کشند و می‌روند. گویا اصلا سراغم نیامده باشند.
و دنیا دوباره در نظرم زیبا می‌نماید.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #79
می‌شود شبی تنگم در آغوش گیری!
آن‌قدر تنگ که غصه‌هایم متلاشی شده به‌اختناق برسند و ازم دور شوند.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
347
پسندها
658
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #80
من عشق را این‌گونه تعبیر می‌کنم!
عشق همان است که تا چشم می‌بندم
چشمان تو مقابلم نقش می‌بندد،
همان که تا نفس می‌کشم
به‌یاد نفس‌های تو می‌افتم،
همان که تا واژه‌ای عشق را
از زبان بقیه می‌شنوم
دقیقا همان موقع
لبخند دل‌فریبت مقابلم مجسم می‌شود.
و من به‌این‌ زیبایی‌ها عشق می‌نامم.
 
امضا : Sharif

موضوعات مشابه

عقب
بالا