نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دفتر آزادنویسی دفتر آزاد نویسی فانوس شب | شریف کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mers~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 86
  • بازدیدها 1,095
  • کاربران تگ شده هیچ

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
339
پسندها
657
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #81
شاید این شب هجران را هم سحری باشد!
شاید این‌ابر‌های سیاه روزی از رو زندگی‌مان بروند و خورشید به آن بتابد
و شاید این‌چشمان که هر‌ شب با اشک آغشته می‌شود؛ روزی بخندد.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
339
پسندها
657
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #82
ناگفته‌هایم را به دست باد می‌سپارم تا جز خودم و خودش دیگری نفهمد.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
339
پسندها
657
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #83
من کی‌ام!
در دل شبی،
در حالی که کواکب نور‌شان را
به‌رُخ زمین می کشیدند و من هم
با عالمی از افکار غرق در تماشای
آسمان بودم.
یکی از آن‌افکاری که ذهنم را درگیر خود کرد
این‌بود که من کی‌ام؟!
ساقه‌ای که از فرط
بی‌آبی خشکید،
یا آن‌ساقه‌ای که بدون
آب و آکسیجن هنوز هم در حال
جوانه‌زدن است و تازه می‌نماید.
قطعا که دومی‌ام!
من با وجود تمام موانع تقلا کردم
و تقلا خواهم کرد؛
برای جوانه زدن، برای رشد کردن
و برای رسیدن به‌آنچه آرزویم هست.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
339
پسندها
657
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #84
خیره به آسمان بودم به ابر‌های که معلق این‌سو و آن‌سو در حال حرکت بودند.
و به این‌فکر کردم چقدر زندگی بعضی آدم‌ها مانند ابر‌ها‌ست!
ابر‌ها هم همیشه معلق در هوا اند که نه متعلق به زمین هستند و نه به آسمان.
هر کاری کنند هم نمی‌توانند خود را به آسمان برسانند؛ و برای رسیدن به زمین هم باید بهای سنگینی را بپردازند، باید قطره‌قطره آب بشوند تا این‌که بتوانند زمین را لمس کنند.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
339
پسندها
657
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #85
من جنگجوی رویاپردازم!
هرچند لشکری به توانمندی سرنوشت ندارم
اما می‌دانم تنها اراده‌ام کافیست
برای از پادرآوردن این‌لشکر و برای رسیدن به‌آن‌چه می‌اندیشم.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
339
پسندها
657
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #86
- بیا چمدان خود را ببندیم و باهم برویم!
+ کجا برویم؟!
- به‌آن‌سوی ناممکن‌ها
+ یعنی چی؟
- یعنی جایی که همه فکر می‌کنند زندگی‌کردن در آن‌جا ناممکن است.
+ خوب آن‌جا کجاست!
- شهر خوش‌بختی.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
339
پسندها
657
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #87
به چشمانم نگاه کن!
نه مانند حالا
نه مانند دیروز
بل مانند همان روز نخستی که
مرا با نگاهت حبس آن‌چشمان کردی.
دقیقا مانند همان موقع!
خیره
دلبرانه
عاشقانه
بی‌تاب‌گونه
من دلتنگ همان‌ روز‌ها و همان نگاه‌هایت هستم
نه این‌نگاه‌های
سرد
یخی
عاری از هر حسی
از عشق
از شور مستی.
 
امضا : Sharif

موضوعات مشابه

عقب
بالا