فال شب یلدا

  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

متوسط مجموعه دلنوشته‌های خاطرات یک پلوتویی | زهرا.ب کاربر انجمن یک رمان

.ZrA/BBB.

هنرمند انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
61
پسندها
200
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا

موضوع: خاطرات یک پلوتویی
نویسنده: زهرا.ب

تگ: متوسط

مقدمه:
در مخیله‌ام نمی‌گنجد
چگونه می‌توان از دور خارج شد اما هیچکس را در تنگنا نگه نداشت.
سردم.
آری, همان سردی که گَردش را "آن ها" بر قلبم پاشیدند
کوهستانی از یخ که در اعماقش ماگمایی با نهایت درجۀ بالا وجود دارد.
از دور خارج شده‌ام اما؛ حال خورشیدی مستقل برای خود دارم, خورشیدی که تنها نورش را بر "من" می‌فروزاند.
می‌دانم, چیزی متوجه نمی‌شوی!
چراکه این خاصیت یک پلوتویی اصیل است
که هیچکس, هیچ‌چیز, هیچ حرف و هیچ حال او را نمی‌فهمد
اما؛
ارزش یک پلوتویی را تنها خورشید پرنورش درک می‌کند

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : .ZrA/BBB.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,012
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : .Mobina.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] .ZrA/BBB.

.ZrA/BBB.

هنرمند انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
61
پسندها
200
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #3
«سخنان پایانی پلوتویی
در اول نگاشته می‌شوند»


روح من در کرانهٔ سال X، زمانی که همگان منتظرش بودند، درحالی که می‌نگرد به دوران.
و درمورد اکنون، می‌نویسد:
«در زمانه‌ای می‌زیستم؛ که اصالت، از شرم افعال نوادگانش بر خود کفن پوشید و به زیر خاک رفت.
در هنگامه‌ای می‌زیستم؛ که فروتنی، واژه‌ای مضحک شمرده شد در میان سرزمین با ابهت.
در جریانی می‌زیستم؛ که دیگری از وی و او از ایشان تفاوتی در تنپوش به خود نداشت!
و حال، در این سیر تکوین و تحول؛ بالذت می‌توانم بنگرم به این شکوه و جلال. به نتیجهٔ سال ها "تعجیل" گفتن هایی که در حُقهٔ هستی ماند و به سرانجام رسید.
و چه لحظهٔ زیبایی‌ست این، "اکنون" اینجا بودن!»


 
آخرین ویرایش
امضا : .ZrA/BBB.

.ZrA/BBB.

هنرمند انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
61
پسندها
200
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #4


•حقیقت را آشکار کن!•


در ذهن های پوشالی می‌گویند:«زین پس به جای تو تصمیم می‌گیریم»
[با خنده‌ای خبیث و شیطانی!]
کارهایی را بر زندگی و کودکی‌ات رقم می‌زنیم و به چشمان شبنم‌زده‌ات بی‌توجهیم.
مهم نیست چقدر تلاش کنید، مهم نیست چقدر سعی کنید تا آشناهایی غریبه باشید،
ما باز هم، به جای شما تصمیم‌ می‌گیریم.
شما هنوز هم، در سیاره‌ای دورافتاده هستید که نامش "پلوتو" است.
 
آخرین ویرایش
امضا : .ZrA/BBB.

.ZrA/BBB.

هنرمند انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
61
پسندها
200
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #5




اما حال چرخه دگرگون است.
حال، قادریم تا مقابل "آن‌ها" بایستیم و دم برهم نزنیم.
حال ما، آگاهیم.
مقصد آن نیست که بر سر "سیاره" بجنگیم.
مقصد آن است که "سیاره" بسازیم!
ما توانستیم، ما نه تنها تبعید نشده‌ایم؛ بلکه اندیشه‌های حقیقی، نوظهور و باارزشمان را اینجا محفوظ گرداندیم.
در همان استعاره‌ی قدرتمند، همان توپِ کوچکِ بزرگ‌اندیش.
آری ما
"پلوتویی" هستیم
همان دورافتاده‌های مهربان‌دل.







 
آخرین ویرایش
امضا : .ZrA/BBB.

.ZrA/BBB.

هنرمند انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
61
پسندها
200
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #6


سوگند یاد می‌کنم که تو را به وطن حقیقی‌ات بازگردانم.
چراکه هنوزهم می‌توانم صدای موسیقی‌ام را کنترل کنم، می‌توانم سرمای تنهایی که پوست خشکم را میسوزاند احساس کنم.
من، هنوزهم احساس دارم،
و این یعنی که دیگر به دوران انجمادم باز نمی‌گردم، سوگند یاد می‌کنم.
سوگند یاد می‌کنم که حقیقت را آشکار کنم، حقیقتی که نمی‌دانم قبل از من چه کسانی در پی کشف‌اش بودند.
تنها می‌دانم، آن روز من هم آنجا بودم.
هستم.
خواهم بود.
من هیچ‌وقت میدان را ترک نخواهم کرد "پلوتویی"
سوگند یاد می‌کنم.



 
آخرین ویرایش
امضا : .ZrA/BBB.

.ZrA/BBB.

هنرمند انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
61
پسندها
200
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #7
بالاخره، خاصیت فراغ این می‌شود که در خیال و اعماق زمین‌های سرخ او، به دنبال اجتماع بگردم.
همین گلولهٔ سرخ‌رنگ با رشته‌ کوه‌های عظیمش برایمان باقی مانده و ما کسی جز مردمان این سرزمین نیستیم.
سرزمینی که حتی مدار حرکتش نیز با مدار باقی مردم تفاوت دارد.
باشد، شما، آزاده و جوانمرد.
شما مهربان و دلسوز.
شما، دورانی‌گرد و ما، پادساعتگرد!
ما همین چرخش بیضی شکلمان را ارجمند می‌داریم.
چون خورشید به این نمی‌اندیشد که چگونه و به چه شکل می‌چرخیم.
او، به این می‌نگرد که ما "می‌چرخیم".
چرخش ما نه از روی ریا و بلکه از سر عشق و نیاز است.
نیاز به منبع شور و حرارتی که گرچه لمس نمی‌شود اما می‌توان با دل، احساسش کرد.
حس وجود یک والی در دیار مسکوت.

 
امضا : .ZrA/BBB.

.ZrA/BBB.

هنرمند انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
61
پسندها
200
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #8
به نام، او را می‌خوانم
نام همان خالق سیارهٔ عشق
به همان گونه که او، دوست دارد.
پشت آن دره‌های عمیق
سرزمینی‌ست باشکوه
و در آن هیچ‌کسی نیست
که نگذارد دیگری وارد محفل بشود.
محفلی آکنده و سرشار، از مهر
همان مهرِ خالصِ تمام مهرآمیزان.
آخر، کجا دیده کسی؟
این‌همه باور و عشق و روشنی
که همه یک جا نمایان بشود.
پشت آن دره‌های عمیق
سرزمینی‌ست باشکوه.
 
امضا : .ZrA/BBB.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

.ZrA/BBB.

هنرمند انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
61
پسندها
200
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #9
به نام نامی یزدان
از میان این‌همه خوبان، تو را بر می‌گزینم.
می‌پرسی برای چه؟

برای درس‌هایی که شاید اگر سرخ و تبعید شده نبودی نمی‌گرفتی.
برای مسیری طویل و مدور که شکل حرکتش اگر متمایز از همگان شمرده نمی‌شد امروزه تو قدرت "کوچک" بودنت را درک نمی‌کردی.
کوچک بودن به معنای "حقیر" بودن نیست!
بلکه تو با همین خاصیت می‌توانی دلی بزرگ داشته باشی.
مطلوب است که از "حسن تعلیل" بسیار بهره می‌برم.
از استعاره‌ی تبعید شدن تو تا به کوچکی جسم و بزرگی دلت.
این خاصیت توست، همینطور خاصیت ما
که همواره تو را ارج نهیم.
 
امضا : .ZrA/BBB.

.ZrA/BBB.

هنرمند انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
61
پسندها
200
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #10
به راستی که گه همان مشوق نیز
می‌تواند از اهالی "آن‌ها" باشد.
درست، من مدتی‌ست که دیگر به "آن‌ها" نمی‌اندیشم.
اما کماکان، گویی رد پایشان بر زمین سرد و سرخمان می‌نشیند، بدون اینکه بفهمند.
بدون اینکه بفهمیم.
مصداق احساساتی را بر این بیت بنا کرده‌اند که:« اُشتر به شعر عرب، درحالت است و طرب/ گر ذوق نیست تورا، کژ طبع جانوری»
لیکن گاه نتیجه، نتیجه‌ی عکس است.
وی که ذوق و هنر را می‌فهمد، ذوق دیگری را کور نمی‌کند.
او که می‌داند دل چیست و عشق را چگونه قلم می‌زنند، دل دیگری را نمی‌شکند.
پس، طبع جانور را کسی داراست که عکس این مقادیر را دنبال کند.
بدون اینکه متصور شود، مقصود پلوتویی‌ها، شکستن نیست. ساختن است!

 
امضا : .ZrA/BBB.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا