- ارسالیها
- 9,478
- پسندها
- 40,492
- امتیازها
- 96,873
- مدالها
- 41
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
از غضب زیباتر آن رخسار زیبا می شود
بحر، طوفانزا چو گردد، خوش تماشا می شود
گفت: دیشب گریه ها کردم به یادت، گفتمش
چشمه گاهی از درون سنگ پیدا می شود
عاشق از دیوانگی طرفی نمی بندد که موج
با همه دیوانگی ها محو دریا می شود
قصه ها از عشق آتشناک من گویند خلق
شمع از آتش به جانی، مجلس آرا می شود
سوختم تا با دل غم پرور خود ساختم
کینه ی دشمن فزون تر از مدارا می شد
درد پنهان صفا را گر چه تسکینی نبود
شعر اشک آلوده اش تسکین دل ها می شود
بحر، طوفانزا چو گردد، خوش تماشا می شود
گفت: دیشب گریه ها کردم به یادت، گفتمش
چشمه گاهی از درون سنگ پیدا می شود
عاشق از دیوانگی طرفی نمی بندد که موج
با همه دیوانگی ها محو دریا می شود
قصه ها از عشق آتشناک من گویند خلق
شمع از آتش به جانی، مجلس آرا می شود
سوختم تا با دل غم پرور خود ساختم
کینه ی دشمن فزون تر از مدارا می شد
درد پنهان صفا را گر چه تسکینی نبود
شعر اشک آلوده اش تسکین دل ها می شود