متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های رجم | هدیه قلی‌زاده امیری کاربر انجمن یک رمان

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #21
لجباز می‌شوم،
بر سر هر چیزی بهانه می‌گیرم!
با تلنگری کافی‌ست تا الماس چشمانم بر گونه‌ام فرو بریزد.
بد اخلاق می‌شوم،
نه چیزی را می‌خواهم ببینم
و نه بشنوم!
دست من نبود!
هیچ چیز!
مرا چه به آن‌ها؟
مرا چه به قضاوت‌ها و بهایی دادن به آن‌ها؟
تو که رفتی!
دیگر هیچ چیز دست من نیست!
 
امضا : هدیه امیری

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #22
گاهی دلم تنگ آن باورهای گذشته‌ام می‎‌شود!
گاهی دلم برای قلب پاک کودکانه‌ام هم‌چو قلب، گنجشکی که در قفس زندانی‌ست می‌گیرد!
گاهی آرزو می‌کنم،
ای کاش دلی نبود،
تا تنگ شود!
تا خسته شود!
تا بشکند!
تا نابود شود!
تا تور ا در خود جای دهد.
گاه شکایت می‌کنم!
گاه هم‌چو بچه‌ایی بهانه‌ات را می‌گیرم و نق نق می‌کنم!
گاه می‌گویم کاش نبودی!
هیچ وقت!
تمام آن چیزی که درباره‌ی تو در سرم هست،
ده‌‌ها کتاب می‌‌شود.
چه شکایت‌ها، چه کنایه‌ها، چه باز کردن مهر سکوت لبم و چه حرف‌های عاشقانه‌ام مختص به خودت،
اما تمام چیزی که در دلم هست،
فقط دو کلمه است!
دوستت دارم!
همین!

پایان.

1400/12/15 درساعت 9:9 دقیقه

دلنوشته رجم

به قلم هدیه قلی‌زاده امیری
 
امضا : هدیه امیری

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #23
و در آخر:
و"نوید آغازها"
از لا به لای شاخ و برگ عشق، نسیمی از رایحه احساس در کمین است. در این هستی، روی زمین خاکی، زیر سقف آسمانی، تو تنها دلیل زندگی هستی.
تو و لبخندت، بودن را زنده می‌کنی. اینک من آمده‌ام تا از بودن‌ها بگویم، از اسطوره‌ها بخوانم، از آهوهای مظلوم و گرگ‌های بی‌خون، جاری نهر احساس در دل سنگی کوه!
آری! من نوید از آغازها می‌دهم، آغازی با طعم لذت و پایانی برای پایان‌ها... .
من هم اکنون، هدیه وجودم را دست نوازش بر تک-تک واژه‌های پراکنده می‌کنم و برای تمامی عاشق‌ها، آوای عشق، می‌سرویم.
هدیه‌ای برای تمامی هدیه‌های زندگی و با هزاران نوشته جذاب و ناب در هر زمینه‌ای!
نویسنده: هدیه قلی‌زاده
یا حق.
 
امضا : هدیه امیری

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا