متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان دنیایم در چشمانت | بهار عسگری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع bahar.as
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 200
  • کاربران تگ شده هیچ

bahar.as

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
0
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #1
نام رمان :
دنیایم در چشمانت
نام نویسنده:
بهار عسگری
ژانر رمان:
#فانتزی #طنز #عاشقانه
کد رمان: 5663
ناظر: MAEIN MAEIN


خلاصه:
چهار دختر که سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌اند امّا حالا با شیطنت‌هایی که دارن زندگی رو برای خودشون شیرین کردن تا این‌جا همه‌چی بر وفق مرادشون بوده؛ اما با ورود چهار نفر به دانشگاه ورق زندگی این چهار دختر برمی‌گرده و شاهد اتفاقای خوب و بد و حتی آشنایی قدیمی هستن که ممکنه اتفاقای خوبی براشون رقم نخوره؛ ولی با صبر همه‌چیز درست میشه؛ پس قدم به قدم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahar.as

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,797
پسندها
9,386
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #2
795136_60e37fa2aa8f2b5b6992be8bb9684e4c.jpg

«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Abra_.

bahar.as

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
0
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #3
*نیکو*
نگاهی به ساعتم می‌کنم؛ که می‌بینم بله! الان دقیقاً نیم‌ساعته اون بی‌شعور توی اتاق فکرش گیر کرده. بعد ما سه نفر رو گذاشته این‌جا تا زیر پامون علف سبز بشه.
نگاهی به شیدا می‌کنم که می‌بینم داره با استرس به من نگاه می‌کنه. کلافه و عصبی نگاهی به دیواره مقابلم می‌کنم تا با نفس‌های عمیق بتونم خودم رو آروم کنم؛ امّا من تا اون گاو‌ برقی رو کتک نزنم آروم نمیشم!
ترانه آروم به در ضربه می‌زنه و با صدای ضعیفی خطاب به لیانا میگه:
- رفتی شیر گاو بدوشی مگه؟ بیا بیرون الان این وحشی میشه؛ پاچتو میگیره ها!
با شنیدن صدای سیفون فهمیدم که بالاخره از اون اتاق فکرش دل‌کنده و فهمیده نباید بیش‌تر از این بمونه اون‌جا؛ وگرنه اتفاقای خوبی از جانب من براش نمیفته.
با صدایی که از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahar.as

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا