متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مطالب جالب مطالب جالب | قطعه‌های کتاب

  • نویسنده موضوع Vana~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 717
  • بازدیدها 5,008
  • کاربران تگ شده هیچ

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #581
بهترین روش برای شکست دادن یک هیولا
پیدا کردن یکی ترسناک‌تر است.

-صفحه ۱۱۸-
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #582
فکر نکردن... نمی‌خواهم فکر کنم. فکر می‌کنم نمی‌خواهم فکر کنم. نباید فکر کنم. نمی‌خوام فکر کنم؛ چون این خودش یک فکر است. آیا هرگز تمام شدنی نیست؟

تهوع – ژان پل سارتر
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #583
او برای بودن به من نیاز داشت و من به او نیاز داشتم تا بودنم را حس نکنم.

تهوع – ژان پل سارتر
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #584
حال همان چیزی بود که وجود داشت و هر آنچه حال نبود وجود نداشت.

تهوع – ژان پل سارتر
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #585
وقتی حق به جان یک آدم افتاد با دعا و جن زدگی نمی‌توان بیرونش کرد.

تهوع – ژان پل سارتر
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #586
این حقیقت داشت و من همیشه متوجه‌اش بودم: اینکه من حق بودن نداشتم. اتفاقی پیدا شده بودم. مثل یک تکه سنگ وجود داشتم. یک گیاه یک میکروب.

تهوع – ژان پل سارتر
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #587
لحظه‌هایی هستند که حس می‌کنیم می‌توانیم هر کاری می‌خواهیم انجام دهیم. جلو برویم یا برگردیم عقب برایمان هیچ اهمیتی ندارد. در کنارش لحظه‌های دیگری وجود دارند که انگار مانند حلقه‌های زنجیر به هم فشرده‌اند، و در چنین مواردی نباید تیرمان به خطا برود؛ چون دیگر نمی‌توان از نو شروع کرد.

تهوع – ژان پل سارتر
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #588
راستش از این می‌شود چنین ویژگی‌هایی را به آن چهره/‌صورت آدم نسبت داد، جا خورده‌ام. مثل این است که کسی یک تکه زمین یا تخته سنگ را زشت و زیبا بنامد.

تهوع – ژان پل سارتر
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #589
ای خدا، چقدر برایشان مهم است مثل هم فکر کنند. کافی است ببینید چه قیافه‌ای می‌گیرند. وقتی یکی با چشمان وق زده که انگار فقط درون خودش را می‌بیند و محال است با کسی کنار بیاید از بینشان می‌گذرد.

تهوع – ژان پل سارتر
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #590
بین این صداهای شادمان و منطقی، تنهایم. تمام این آدم‌ها وقتشان را با توجیه کردن کارهایشان می‌گذرانند و خوشحال اقرار می‌کنند که با هم هم عقیده‌اند.

تهوع – ژان پل سارتر
 
امضا : Vana~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 3)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا