نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های مخزن الدردها | خانومِ اِل کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع خانومِ اِل
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 199
  • کاربران تگ شده هیچ

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
152
پسندها
488
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #1

_بسم آنکه درد را آفرید_


نام دلنوشته: مخزن الدردها


نام نویسنده: خانومِ اِل

مقدمه:

همیشه در زندگی‌مان شبیه زالو بودیم، به آدم‌ها چسبیده و غم و غصه‌هایشان را تا قطره ی آخر می‌مکیدیم، وقتی هم که آدم‌ها کارشان با ما تمام می‌شد، پرتمان میکردند در کاسه‌ی آب نمک تا بمیریم. اما ما نمردیم فقط هر دفعه بیشتر از قبل مخزن الدرد شدیم، حال تبدیل به جمعیتی شدیم که ناممان را گذاشته‌اند، مخزن‌ الدردها...


دیالوگی از سریال در انتهای شب با اندکی تغییر.

پ.ن: این دلنوشته حقیقی‌ست و برگرفته از زندگی های فرزندان این سرزمین است، حر‌ف‌هایی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : خانومِ اِل

MAHSHID SHAKIBAEI

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,403
پسندها
27,202
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
152
پسندها
488
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #3

میخواستم از دل حرف‌های فرزندان سرزمینم بگویم، دیدم نقطه‌ی شروع اکثرشان اینگونه بود:

ز غوغای جهان فارغ و اما در میان این همه آدم سخت تنهاییم!
 
امضا : خانومِ اِل

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
152
پسندها
488
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #4

_قلب‌های پاره پاره_



هنوزم که هنوز است آن روز کذایی از ذهن‌مان زدوده نشده است. همان روزی که به خورد روحمان سمِ بی مِهری دادید و بعد از کشتن روحمان به سراغ قلبمان رفتید، چاقوی مشکین دسته را، با اعتماد نابه‌جایمان تیز کردید، قلب‌های مظلوم و بی‌گناهمان را روی تخته‌ی چوبی سیاهِ زندگی گذاشتید و شروع به نگینی خورد کردن آن یک تکه گوشت رنجور کردید، قلب‌هایی را که روزی به امیدِ بودنتان سبز می‌تپید، آنقدر سبز که انگار جوانه‌ایست این قلب کوچک، آمدید و به بهانه‌ی درخت شدنش بجای آب، با خون گریه کردن‌هایمان سیرش کردید، بجای لبخند بغض را بهشان هدیه دادید و حال به بهانه مرهم قلبمان را پاره پاره کردید و حال می‌خواهید آن‌ها را بی‌اندازید در سطل زباله‌ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : خانومِ اِل

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
152
پسندها
488
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #5

_سکوت پرحرف_

من پرحرفم! نمی‌دانم تو پرحرف می‌خوانیش یا پر از حرف‌، اما خوب می‌دانم برای من پرحرف است.
سکوتم را می‌گویم!
هزار دفعه گفتمش حرف نزن! لال شو تا مغزم را به باد ندادی ولی در کتش نمیرود که نمی‌رود.
جدیدا حس می‌کنم مغزم سرسام گرفته از بس با خودم حرف زدم، داد زدم، روانی بازی درآوردم، حتی گریه هم کردم بدون آنکه کسی مرا ببیند، اشک‌هایم را پاک کند و نازم را بخرد ک اگر بار دیگر اشکی از چشمان نیمه تاریکم بریزد فلان می کند و بهمان!
بگذریم...
به گمان دیگران من آدمی ساکت و کم حرف باشم، از آنهایی که اگر دودمانشان را هم بر باد دهی لب از لب نمی‌گشایند و با لبخندی آکنده از غم که پشت مهربانی پنهان شده می‌گویم:
- اشکالی ندارد پیش می‌آید دیگر خودت را ناراحت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : خانومِ اِل

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
152
پسندها
488
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #6

_غمگین ترین خاکستری دنیا_


خاکستری رنگی غم انگیز‌ست برایم، مرا یاد نقطه ویرگول می‌اندازد، می‌خواهی در تاریکی خود را به پایان برسانی اما نیمه سپیدت نمی‌گذارد و تو را وادار به ادامه دادن می‌کند. خاکستری حکم زنده بودن و زندگی نکردن دارد.
خاکستری پر است ازحسرت‌های نرسیده، حرف های نگفته، بغض‌های قورت داده، اشک‌های نریخته، جیغ‌های سکوت شده، زخم‌های التیام نیافته، دردهای درمان نشده و...!
من خاکستری شدم!
روحم...
قلبم...
مغزم...
جسمم...
همه و همه درگیر این رنگ پر گرد و غبار شدیم.
نیمی از روح و جسمم که از تو تنفر دارد سیاه‌تر از شب است و نیم دیگری که حتی شیفته‌ی پلک زدن توست سپیدتر از هر برفیست.
نیمه‌ی سپیدم ترس از سیاه شدن دارد و نیمه ی سیاهم ترس از سپیدی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : خانومِ اِل

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
152
پسندها
488
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #7

_حسرت بی‌پایان_


حسرت‌ها که از اول حسرت نبودند!
آنها خیال و رویایی بودند که مرا تا ثریا می‌برند و غرق در آرامشی می کردند که باعث می‌شد ساعت‌ها لبخند بر لب داشته باشم، اما اکنون حسرت‌اند، حسرت‌هایی که هیچگاه خیالِ به پایان رسیدن ندارند یا شاید من نمی‌خواهم این طنابِ پر از غم را که به حسرت‌هایم گره‌ی کور داده‌ام را ببرم. شاید چون حسرتِ بزرگِ زندگی من تو هستی!
حسرت داشتنت، نگاه کردنت، در آغوش گرفتنت...!
حسرت زندگی کردن با تو به کنار ، اکنون حتی حسرت یک کلمه سخن گفتن با تو را دارم، حال این هم به کنار لاکردار من حسرت خداحافظی از سمتت را هم دارم؛ با خود می‌گویم چگونه دلت آمد منی که تنها امید زندگی‌ام، تنها چراغ روشنای زندگی‌ام تو بودی بی مقدمه چراغ را خاموش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : خانومِ اِل

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 1)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا