نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

انگلیسی به فارسی ترجمه دلنوشته A story not wished to be read | ن.بی‌ریا مترجم انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Surin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 361
  • کاربران تگ شده هیچ

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
828
پسندها
14,598
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام دلنوشته:
A story not wished to be read
نام ترجمه شده:
داستانی که کاش خوانده نشود
نویسنده:
Nicola Black
مترجم:
ن.بی‌ریا
ناظر:
Z.MOSLEH❁ Z.MOSLEH❁
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Surin

Z.MOSLEH❁

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,568
پسندها
14,833
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
  • مدیر
  • #2
°| بسم تعالی |°


583966_11204145ae5d910424c0707a2479f70a.jpg


مترجم عزیز ، ضمن خوش آمد گویی ، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن ترجمه خود

خواهشمندیم قبل از تایپ ترجمه خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید
قوانین ترجمه|تالار ترجمه انجمن یک رمان

درصورت پایان یافتن ترجمه خود در تاپیک زیر اعلام کنید.
اعلام پایان کار ترجمه|تالار ترجمه

برای سفارش جلد ترجمه خود بعد از 15 پست در تاپیک زیر درخواست کنید.
♥♥تاپیک جامع درخواست جلد♥♥

و برای دریافت جلد خود بعد از تگ شدن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
828
پسندها
14,598
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #3
راه‌های تاریک

مرا تا راه‌های تاریک مغزم دنبال نکن.
با این‌که دلم می‌خواهد نزدیکم باشی،
اما آیا تو می‌توانی مرا برای پیدا کردن تاریک‌ترین رازم همراهی کنی؟
آیا برای آوردن روشنایی به من
خطر گم شدن در سایه‌ها را می‌پذیری؟

مرا تا راه‌های تاریک مغزم دنبال کن.
دلم می‌خواهد تو را وسوسه کنم
و تا ابد برای خودم نگهت دارم.
اگر درگیر افکارم شوی
و هرگز راهی برای آزادی پیدا نکنی
دلت می‌خواهد مال من باشی؟

من را از راه‌های تاریک و بی‌رحم مغزم نجات بده.
به من یاد بده که چگونه اعتماد کنم
و چگونه عشق بورزم.
من را به سمت نور ببر.
خودت را به من بده،
تا من همه‌چیزم را به تو بدهم.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
828
پسندها
14,598
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #4
ایمان

وقتی به خدا اعتماد نکرد،
در عذابی که خودش موجبش شده بود رنج کشید.
ترس‌ها و اشک‌هایش سرازیر شد
و در خانه‌ی وحشتناکش گرفتار شد.

خدا به او محبت و عشق نشان داد.
اما او در ابتدا کور بود؛
تمام چیزی که می‌دید ابرهای بالای سرش بود
و شیطان که در گوش او زمزمه می‌کرد.

وقتی در نهایت تنها، خسته و ترسیده بود
فکر کرد که می‌تواند به عشق او (خدا) روی آورد.
فکر کرد که سرزنش می‌شود
و فکر کرد که خدا حق دارد که صدای او را نشنیده بگیرد.

اما خداوند باز هم به او عشق و رحمت و فضل بخشید؛
و او، همان‌طور که روحش گریه‌ می‌کرد،
به آغوش گرم او گریخت
و دیگر احساس سرما نکرد.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
828
پسندها
14,598
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #5
یادآور

به زندگی کوتاهم نگاه می‌کنم.
آیا باید خجالت‌زده شوم؟
چه کاری انجام دادم و خوشحالی چه کسی را موجب شدم؟
آیا انسان بی گناهی بوده که سرزنشش کرده باشم؟

وقتی زندگی‌ام را حساب می‌کنم
آیا می‌توانم بگویم که تمام تلاشم را
برای دور کردن تاریکی کرده‌ام؟

فقط زمان می‌تواند بگوید
که آیا من شایسته تاج هستم یا خیر.
تاجی که خداوند آن را برای من
برای زندگی من
و برای زمانی که اینجا گذرانده‌ام
مناسب قرار داده.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
828
پسندها
14,598
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #6
زمان

آیا در این جهان
زمان کافی برای انجام دادن آنچه که دوست داری،
برای کمک کردن، به مقداری که می‌خواهی
و برای انجام دادن چیزی که به آن تعلق داری،
وجود دارد؟

آیا در این جهان
زمان کافی برای فکر کردن به آن‌چه دوست داری
و به آن اندازه خلاق بودن که می‌خواهی
و اهمیت ندادن به جایگاهی که داری
وجود دارد؟

بنظرم در این جهان
زمان کافی برای انجام دادن آنچه دوست داری
و فکر کردن به آنچه می‌خواهی
و انجام دادن آنچه به آن تعلق داری
وجود دارد.

***
 
آخرین ویرایش
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
828
پسندها
14,598
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #7
عهدهای او

او عهد‌هایی بست
و با یک بوسه مُهرش کرد.
در تعجبم که آیا او می‌دانست
که با ورود به زندگی جدیدش
چیز زیادی از زندگی قدیمی‌اش از دست نمی‌دهد؟


او برای تمام زندگی‌اش عهدی بست:
که برای او
همیشه همسری مهربان و دوست داشتنی باشد؛
او این عهد را بست
و می‌دانست که از پس آن بر خواهد آمد.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
828
پسندها
14,598
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #8
زندانی شده

آیا هرگز می‌توانم از این قفسی که ساخته‌ام رها شوم؟
در تمام زندگی‌ام فقط بقیه را خوشحال کرده‌ام.
آیا سرنوشتم این است که محو شوم؟

همیشه همه را از خودم،
و خودم را از دیگران دور نگه داشته‌ام.
چقدر اشک ریخته‌ام،
با این که صورتم تمام دروغ‌هایم را نشان می‌دهد.


«من خوبم، هرگز بهتر نبوده‌ام.»
آیا کسی ذات واقعی این جمله را می‌فهمد؟
کسی می‌داند چه چیزی مرا سرپا نگه داشته؟
با وجود کارهایشان، فکر نمی‌کنم که این‌طور باشد.
یک روز، آزاد خواهم شد
و اوه! تا دوردست‌ها خواهم رفت!
شاید هم زیادی شلوغش کرده‌ام...
چرا که درنهایت، فقط خودم باقی می‌مانم.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
828
پسندها
14,598
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #9
خداحافظی‌ها

می‌دانم که آنجا ایستاده‌ای
و التماسم می‌کنی که نروم.
دستانت را درون موهایت حرکت می‌دهی
و می‌خواهی که تو را باور کنم.

اما عزیزم، می‌دانم که تو هم می‌توانی این را ببینی
این که تمام این‌ها دروغ است.
رابطه‌ی ما هرگز درست نشد
و برای همین است که خداحافظی می‌کنم.

آن‌قدرها هم دردناک نیست؛
من همین حالا هم همه‌چیز را پشت سر گذاشته‌ام.
بدون من، او از بودن کنار تو لذت می‌برد
و حلقه‌ای که خریدی را در انگشت می‌اندازد.

هرچند که فکر می‌کنی ازدواج با او مرا عذاب می‌دهد
اما ترجیح می‌دهم اشتباه نکنی
و عشقت را به من ندهی
چرا که آن را مثل کبوتری در هوا رها خواهم کرد.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
828
پسندها
14,598
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #10
اکتشاف

در زندان مغزم دارم پژمرده می‌شوم.
آیاباید این محدودیت‌ها را برقرار کنم؟
من عادت کرده‌ام؛
به گذشته، به آینده، به ترس‌هایی که اسیرم کرده‌اند
و به سختی‌ها.

اما این چیزی‌ست که کشف کرده‌ام
مهم نیست مردم چه می‌گویند؛
این کاملا «من» هستم.
حالا می‌توانم راه خودم را پیدا کنم.

شاید باید این کلمات بی‌معنی را رها کنم.
اما هنوز هم بیشتر از خوشحال بودن، متاسف هستم.
آزاد بودن مثل پرندگان چگونه است؟
یا شاید هم باید با نوشیدنی‌ای گران‌بها مدهوش شوم.

این روش من نیست؛ من راه خودم را دارم.
و حتی اگر در این راه شکست بخورم، چه کسی مرا قضاوت می‌کند؛
دوستان غافلی که التماسم می‌کنند بمانم
یا آن‌هایی که فکر می‌کنند آدم طاقت‌فرسایی هستم؟

***
 
امضا : Surin
عقب
بالا