- تاریخ ثبتنام
- 19/6/23
- ارسالیها
- 352
- پسندها
- 3,200
- امتیازها
- 16,763
- مدالها
- 11
سطح
12
- نویسنده موضوع
- #31
سخنش در کنار خندههای بیپایان راب و راگرا نفرتم را از او بیشتر میکند.
داخل ذهنم او را به ناسزا میگیرم و بیصبرانه منتظر فرصت مناسبی هستم تا تمام کارهایش را درست و حسابی تلافی کنم.
گرانر در چند قدمی بالگرد میایستد، در برابر گرد و خاکی که توسط بالهای بزرگ و کشیده بالگرد مقابلم به هوا بلند شده است به تقلید از من و نوچههایش دستش را به چشمها و صورتش نزدیک میکند و نگاهی به اطرافش میاندازد.
همه سربازها مشغول کار خود هستند و هیچ توجهی به ما ندارند.
از دور صدای برخورد پوتینهای نظامی به کف زمین و قدمهای منظم سربازان اسلحه به دست که تحت فرمان مافوقشان مشغول تمرین نظامی یا گشتزنی هستند به آسانی شنیده میشود.
نزدیک به آنها سروان گوشهای ایستاده، با چهرهای جدی، سرد و برافروخته باتوم...
داخل ذهنم او را به ناسزا میگیرم و بیصبرانه منتظر فرصت مناسبی هستم تا تمام کارهایش را درست و حسابی تلافی کنم.
گرانر در چند قدمی بالگرد میایستد، در برابر گرد و خاکی که توسط بالهای بزرگ و کشیده بالگرد مقابلم به هوا بلند شده است به تقلید از من و نوچههایش دستش را به چشمها و صورتش نزدیک میکند و نگاهی به اطرافش میاندازد.
همه سربازها مشغول کار خود هستند و هیچ توجهی به ما ندارند.
از دور صدای برخورد پوتینهای نظامی به کف زمین و قدمهای منظم سربازان اسلحه به دست که تحت فرمان مافوقشان مشغول تمرین نظامی یا گشتزنی هستند به آسانی شنیده میشود.
نزدیک به آنها سروان گوشهای ایستاده، با چهرهای جدی، سرد و برافروخته باتوم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.