SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 23/4/19 نویسنده موضوع #91 بعضیها انواع گیاهان را خوب میشناسند برخی انواع ماهیها را من انواع جداییها را بعضیها نام ستارگان را از بر میدانند من نام حسرتها را.. | ناظم حکمت / ترجمه: احمد پوری | امضا : SHIRIN.SH
بعضیها انواع گیاهان را خوب میشناسند برخی انواع ماهیها را من انواع جداییها را بعضیها نام ستارگان را از بر میدانند من نام حسرتها را.. | ناظم حکمت / ترجمه: احمد پوری |
SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 23/4/19 نویسنده موضوع #92 برایت رویاهایى آرزو مى کنم تمام نشدنى و آرزوهایى پر شور که از میانشان چند تایى برآورده شود برایت آرزو می کنم که فراموش کنى چیزهایى را که باید فراموش کنى برایت شوق آرزو مى کنم آرامش آرزو مى کنم برایت آرزو مى کنم که با پرواز پرندگان بیدار شوى و یا با خنده ى کودکان برایت آرزو مى کنم که دوام بیاورى در رکود، بى تفاوتى و ناپاکى روزگار مهمتر از همه آرزو مى کنم که خودت باشى! | ژاک برل / ترجمه: نفیسه نواب پور | آخرین ویرایش 24/8/20 امضا : SHIRIN.SH
برایت رویاهایى آرزو مى کنم تمام نشدنى و آرزوهایى پر شور که از میانشان چند تایى برآورده شود برایت آرزو می کنم که فراموش کنى چیزهایى را که باید فراموش کنى برایت شوق آرزو مى کنم آرامش آرزو مى کنم برایت آرزو مى کنم که با پرواز پرندگان بیدار شوى و یا با خنده ى کودکان برایت آرزو مى کنم که دوام بیاورى در رکود، بى تفاوتى و ناپاکى روزگار مهمتر از همه آرزو مى کنم که خودت باشى! | ژاک برل / ترجمه: نفیسه نواب پور |
SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 30/4/19 نویسنده موضوع #93 اگر عاشق کسی دیگر شوم، دیگر همانند گذشته دلتنگات نمیشوم! حتی دیگر گاه به گاه گریه هم نمیکنم، در تمام جملاتی که نام تو در آنها جاریست، چشمانم پُر نمیشود. تقویم روزهای نیامدنت را هم دور انداختهام. کمی خستهام، کمی شکسته کمی هم نبودنت، مرا تیره کرده است. اینکه چطور دوباره خوب خواهم شد را هنوز یاد نگرفتهام، و اگر کسی حالم را بپرسد، تنها میگویم خوبم! اما مضطربم فراموش کردن تو علیرغم اینکه میلیونها بار به حافظهام سَر میزنم و نمیتوانم چهرهات را به خاطر بیاورم، من را میترساند! دیگر آمدنت را انتظار نمیکشم حتی دیگر از خواستهام... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. امضا : SHIRIN.SH
اگر عاشق کسی دیگر شوم، دیگر همانند گذشته دلتنگات نمیشوم! حتی دیگر گاه به گاه گریه هم نمیکنم، در تمام جملاتی که نام تو در آنها جاریست، چشمانم پُر نمیشود. تقویم روزهای نیامدنت را هم دور انداختهام. کمی خستهام، کمی شکسته کمی هم نبودنت، مرا تیره کرده است. اینکه چطور دوباره خوب خواهم شد را هنوز یاد نگرفتهام، و اگر کسی حالم را بپرسد، تنها میگویم خوبم! اما مضطربم فراموش کردن تو علیرغم اینکه میلیونها بار به حافظهام سَر میزنم و نمیتوانم چهرهات را به خاطر بیاورم، من را میترساند! دیگر آمدنت را انتظار نمیکشم حتی دیگر از خواستهام... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 23/5/19 نویسنده موضوع #94 سرم را نه ظلم می تواند خم کند، نه مرگ نه ترس! سرم فقط برای بوسیدن دستهای تو خم می شود. | ناظم حکمت | امضا : SHIRIN.SH
سرم را نه ظلم می تواند خم کند، نه مرگ نه ترس! سرم فقط برای بوسیدن دستهای تو خم می شود. | ناظم حکمت |
SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 24/5/19 نویسنده موضوع #95 از من نپرس چه خبر؟ جز تو چیزی مهم نیست چون تو شیرین ترین خبرم هستی و گنجینه های دنیا بعد از تو ذرات غبارند از وقتی تو را شناختم رویای سپیده دم و سیمای گل و رنگ درختان را به یاد ندارم صدای دریا و نوای موج و آوای باران را به یاد ندارم ای تقدیری که در روحِ روح خانه کرده ای و شکل زمان را ترسیم می کنی و روزم را با تار و پود عشق می بافی از من نپرس که چه خبر؟ | سعاد... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. امضا : SHIRIN.SH
از من نپرس چه خبر؟ جز تو چیزی مهم نیست چون تو شیرین ترین خبرم هستی و گنجینه های دنیا بعد از تو ذرات غبارند از وقتی تو را شناختم رویای سپیده دم و سیمای گل و رنگ درختان را به یاد ندارم صدای دریا و نوای موج و آوای باران را به یاد ندارم ای تقدیری که در روحِ روح خانه کرده ای و شکل زمان را ترسیم می کنی و روزم را با تار و پود عشق می بافی از من نپرس که چه خبر؟ | سعاد... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 10/6/19 نویسنده موضوع #96 در دستهای چه کسی اسراف میشوی تو اکنون که من به ذره ذرهات محتاجم؟ | ییلماز اردوغان | امضا : SHIRIN.SH
SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 12/6/19 نویسنده موضوع #97 ای که در بَرَم نیستی شبت چگونه گذشت؟ شباهنگام به من اندیشیدی؟ کمی آه کشیدی؟ اشک در چشمت حلقه زد، آماده گریه شد آیا؟ زندگانیِ بی تو چه ذوقی دارد؟ غذا و سخن و هوا چه معنی دارد؟ که من در گوشهی دور از این جهان گم شده و بر باد رفتهام...! | غاده السمان / ترجمه: سعید هلیچی | امضا : SHIRIN.SH
ای که در بَرَم نیستی شبت چگونه گذشت؟ شباهنگام به من اندیشیدی؟ کمی آه کشیدی؟ اشک در چشمت حلقه زد، آماده گریه شد آیا؟ زندگانیِ بی تو چه ذوقی دارد؟ غذا و سخن و هوا چه معنی دارد؟ که من در گوشهی دور از این جهان گم شده و بر باد رفتهام...! | غاده السمان / ترجمه: سعید هلیچی |
SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 17/6/19 نویسنده موضوع #98 با خستگی راه میرفتم پشت سرم را نگاه کردم به نظر میآمد که دارم با طنابی میکشم تپهی اندوه را با دستِ راستم و کوه امید را با دستِ چپم | مرام المصری | امضا : SHIRIN.SH
با خستگی راه میرفتم پشت سرم را نگاه کردم به نظر میآمد که دارم با طنابی میکشم تپهی اندوه را با دستِ راستم و کوه امید را با دستِ چپم | مرام المصری |
SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 25/6/19 نویسنده موضوع #99 اندوه؟ چگونه شناخت مرا؟! نه گل قرمزی بر سینه گذاشته بودم و نه با او قراری داشتم من فقط تلاش می کردم از آخرین اثر مردی که رفته است رها شوم... | مرام المصری / ترجمه: سعید هیلچی | امضا : SHIRIN.SH
اندوه؟ چگونه شناخت مرا؟! نه گل قرمزی بر سینه گذاشته بودم و نه با او قراری داشتم من فقط تلاش می کردم از آخرین اثر مردی که رفته است رها شوم... | مرام المصری / ترجمه: سعید هیلچی |
SHIRIN.SH مدیر بازنشسته سطح 48 ارسالیها 13,757 پسندها 128,110 امتیازها 96,873 مدالها 36 28/6/19 نویسنده موضوع #100 در نیزار پرنده ای اندوهگین می خواند گویی چیزی را بیاد آورده که بهتر بود فراموش کند. | تسورا یوکی | امضا : SHIRIN.SH