نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

اِعـتِـرافــ مـیـکُـنـم...

  • نویسنده موضوع tosha
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 182
  • بازدیدها 7,447
  • کاربران تگ شده هیچ

ryhneae

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,949
پسندها
35,446
امتیازها
84,373
مدال‌ها
27
  • #91
اعتراف میکنم بعضی موقع ها زیادی قاط میزنم*-*
 
آخرین ویرایش
امضا : ryhneae

sʰᵃᵈⁱ

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
3,630
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #92
اعتراف میکنم
یه آدم اعصاب خورد کنم که ادمارو میرنجونه

و همین طور اعتراف میکنم که
تو قلب کسی جایی ندارم
 
امضا : sʰᵃᵈⁱ

AmirAdabi❆

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
462
پسندها
12,245
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
  • #93
اعتراف میکنم امسال من بودم که سیب سفره ی هفت سین رو خوردم...
 
امضا : AmirAdabi❆

AmirAdabi❆

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
462
پسندها
12,245
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
  • #94
اعتراف میکنم که سال دوم دبیرستان، من بودم که تو جا مدادی دوستم دوتا لوله جوهر خالی کردم:roflym:
 

sʰᵃᵈⁱ

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
3,630
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #95
اعتراف میکنم که دوستمو از پله ها هول دادم:straight_face::rolleyes:
 
امضا : sʰᵃᵈⁱ

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,041
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
  • #96
اعتراف میکنم
بچه که بودم یه بار مادربزرگم قلیون میکشید وقتی رفت منم کنجکاو برداشتم و فوت کردم دیدم هیچی نمیشه!
خلاصه روش کار کردم و خواستم بکشم که مادربزرگ مهربان تر از جانم محکم زد پس کلم جوری که شیلنگش رفت تو حلقم
هنوز که هنوزه ست نزدیکش نمیشم :/
 
امضا : MEHR.AFAQ

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,041
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
  • #97
اعتراف میکنم
من با پسرعموم با گوشی این دخترعموی دیگم چت میکردم درحالی پسرعموم لصلا نفهمید من کی هستم!
یه بار گفتم یه بار مهسا یه بار سهیلا یه بار ماریه یه بار سما یه بار سیما یه بار مهدیس یه بار مهشید ولی نفهمید منم خخخ
تازه همونجا امار دوس دختراشو واسه باباش ارسال کردم و به دوس دختراش از گوشی خودش پیام دادم عاشقتونم اونا هی پیام قربون صدقه میفرستادن :/
 
امضا : MEHR.AFAQ

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,041
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
  • #98
اعتراف میکنم پسرعمومو با دوس دختزش گرفتم تا یه مدت خرجیمو اونا میدادن اا نگم به عمو خخخ ولی گفتم اخر
 
امضا : MEHR.AFAQ

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,802
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
  • #99
اعتراف میکنم دو سال پیش من بودم که داخل چایی مایع ظرف شویی ریختم ....اعتراف میکنم پارسال من بودم که تو کفش داداشم چسب چوب ریختم ....اعتراف میکنم من بودم که به جای آب به دختر عمم وایتکس دادم ...
 
امضا : Sama_Shams

آتابای

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
2,026
پسندها
104,754
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • #100
اعتراف میکنم
سه روز پیش من بودم که شیشه شیرینی فروشیرو شکستم
تقصیر خودش بود عصبیم کرد
 
عقب
بالا