تاپیک جامع دلنوشته های شما|انجمن یک رمان

[Hadiseh Shahbazi]

آدم‌ها همیشه برای زندگی کردن
یا برای بهتر زندگی کردن تلاش می‌کنند،
اما من...
من گاهی برای نفس نکشیدن جنگیده‌ام،
برای خاموشی مطلق ایضا !

#حدیثه_شهبازی

 

[Hadiseh Shahbazi]

می‌لرزم...
استخوان‌هایم به تقلا افتاده‌اند.
می‌بینی؟
اعتیاد من به حضورت،به صدایت و به نگاهت هیچ راه درمانی ندارد!
ترک نمی‌فهمم،
مدام دلم می‌خواهد بیش‌تر و بیش‌تر غرق دوز نگاهت شوم...
دلت قرص یکدانه‌ی من،
این منه خسته
هرگز تو را ترک نخواهد کرد!

#حدیثه_شهبازی

 

[Hadiseh Shahbazi]

نمی‌شود نام برد،
نام ببرم رسوا می‌شوم.
تنها می‌گویم کسی،دیگری را می‌خواهد
و آن دیگری،ناشیانه دل بسته به من!
من ناشیانه‌تر از آن ناشی،تو را دوست دارم!
تو،نه...تو ناشی نیستی...
پنداری آگاهانه کسی را می‌خواهی!
و دنیای دلدادگان،چه عجیب و غریب جلوه می‌کند.
قلب‌ها زنجیروار دل‌بسته‌اند؛
شاید اگر حلقه بزنیم،سر و ته‌مان بهم برسد!

#حدیثه_شهبازی

 

[Hadiseh Shahbazi]

به بعضی‌ها هم باید گفت:

" عشقی که برای من همه‌چیز بود؛
برای تو یک‌چیز بود:
تنوع! "

#حدیثه_شهبازی

 

[Hadiseh Shahbazi]

چه بد کردم؟چه شد؟از من چه دیدی؟
که ناگه دامن از من در کشیدی
دمی از پرده بیرون آی،باری
که کلی پرده صبرم دریدی

(عراقی)

 

[Hadiseh Shahbazi]

کجا رواست که
از دست دوست هم بکشد
کسی که این‌همه
از دست روزگار کشید؟

(شهریار)

 

[Hadiseh Shahbazi]

اتفاق ساده می‌افتد
مثل شکستن گلدان
مثل گفتن خداحافظی
مثل رفتن...
و تا همیشه برنگشتن!

 

[Hadiseh Shahbazi]

روزگاری عاشقان هم ارج و قربی داشتند
آن زمان‌ها دل‌شکستن بین‌مان سنت نبود!

(مرتصی درویشی)

 

[Hadiseh Shahbazi]

هر کجا تو آشکاری
محو آن‌جا می‌شوم!

(کوروش نامی)

 

[Hadiseh Shahbazi]

شیشه‌های شکسته،تعویض می‌شوند
پل‌های شکسته،تعمیر
آدم های شکسته،فراموش!