متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

همگانی تاپیک جامع دلنوشته های شما|انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع atiyeh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 212
  • بازدیدها 9,021
  • کاربران تگ شده هیچ

آناهیتا حیدری

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
14
امتیازها
33
  • #211
غروبِ زیبایی است سرخی خورشید به تلاطم زیبایی خویش را به نمایش می‌گذارد
غروبی متفاوت آنی آینده سرخی ،در کنجی از هستی من چشم انتظار و بی تابِ دیدارم گشته است
فردا روز بزرگیست سردار دل ها در خطه ای نزدیک خانه ابدی خویش به شهادت رسیده است.
دگر طلوع فرا رسیده و من منتظر دید رخِ مهر عالم که تبسم آن در پشت از کوه های رفیع هویدا ، گشته.
و در هنگام تماشای تبسمِ مهر ، بوسه دلگرمی تقدیم مادرم کردم
آنی که از من اشتیاق بیشتری را داشت
به راه افتادیم و تپش های قلبمان تند تر و تند تر میشد آه که وصفش بی وصال میشد
دست در شانه ام گذاشت و گفت پسرم
ای مادر من خون تنم تو برو و من انتظار کشم
کمک حال باش...
آه ندانستم دیدار آخر چیست و چه انتظار مادری است که تک فرزندی دارد و برای آن خون از زمان در آورده
ساعت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mahan@

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
512
پسندها
10,271
امتیازها
28,173
مدال‌ها
16
  • #212
چند تار موی سفید میان موهایم ...نشان از گذر عمریست که با حسرت و آه گذشت

حسرت خواستن ها و نشدن ها

حسرت رفتن و پشت کردن های به اجبار

حسرت ارزوهای به باد رفته

حسرت خاطرات از یاد رفته

و آه از یادهای از یاد رفته
 

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,525
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #213
آرزوهایم را دیدی
چگونه نقش بر آب شدن
مانند ماهی در دریا
که به یک‌باره در تنگی کوچک افتاده است
دیگر نمیتواند آزاد باشد
و من
آن ماهی هستم
آنقدر این تنگ کوچک است
که راه فراری برایم نمانده است
 
امضا : ملیکـا

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا