متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

همگانی تاپیک جامع دلنوشته های شما|انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع atiyeh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 212
  • بازدیدها 9,021
  • کاربران تگ شده هیچ

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • #191
به نام اویی آغاز می‌کنم که نامش مزین می‌کند تمام کلامم را
این روزها از هر گوشه که رد می‌شویم بوی تعفن زباله‌‌های مردم را حس می‌کنیم. از زیر پل، از گوشه‌های پست شهر، از پارک‌های تاریک و از جوی‌های خشکیده، بوی اعتیاد و فقر را حس می‌کنیم. زباله‌ی غم در دل‌های‌شان جا خوش کرده و قصد ندارد جایش را با مقداری دل‌خوشی عوض کند. در دل شهر بوی تعفنِ زور و اجبار می‌آید و صدای فریاد‌های یک مادر و گریه‌های دخترکی که از موهایش گرفته‌‌‌اند و می‌کشندش. در همین دیار و کمی آن طرف‌تر صدای زوزه‌ی خاموش سگ‌هایی می‌آید که نفس‌های آخرشان را می‌‌کشند و این جا هیچ‌کس از تاوان‌هایی که بعدها دامان همه‌مان را می‌گیرد نمی‌ترسد. اصلاً بیخیال این‌ها بگذارید کمی هم از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • #192
از چه بگویم؟ از این خزانی که سراسر بوی خون است و درد؟ از اخبار بدی که بر جان همه‌مان خنجر می‌زند؟
آخ پاییز، امسال چه محزون‌تر از هر سال شده‌ای!
من که می‌دانم زرد و نارنجی شدن برگ‌های امسالت از سر بیماری روح و شرمی است که درون خودت بخاطر این همه غم جا داده‌ای.
 
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • #193
از فاصله‌ای نه چندان دور صدای پای نارنجی پوش جذابی را می‌شنوم که آن خفته درون سینه‌ام را به تلاطم وا می‌دارد. می‌خواهد تاج سلطنتش را از پسرِ سبز پوش شهریور بگیرد و بر سر دخترِ مهر بگذارد.
می‌آید تا همه‌مان را مهمان خاطراتی از جنس باران و خش خش برگ‌های رنگ پریده و هوایی که سرآغاز سوز است و سرما کند.
قرار است کمی احساسات‌مان را زرد و نارنجی کند و یادواره‌های خشک شده را از درختِ دل‌مان جدا کند و زیر پای‌مان بریزد تا برای زمستان آماده شویم و در بهار سبز شویم.
#نرگس_برزن
 
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • #194
قاب چشمانم را فروختم و دیدگاهی نو را خریدار شدم تا جهانم را قشنگ‌تر از قبل ببینم.
دریچه‌ی تیله‌های درخشانم را به دروازه‌ای بزرگ مبدل کردم و تصمیم را برای زندگی جدید گرفتم. خیلی‌ها را دیگر نمی‌بینم و از جلوی دیدگانم ناپدید شدند. در مقابل هم عده‌ای را پر رنگ‌تر می‌بینم و هویت‌شان را اثبات شده می‌دانم.
نمی‌دانی عوض کردن کادر نظر چقدر آدمی و راه و روشش را متمایز می‌کند.
دل بکن از چارچوب‌های کهنه و یک دانه جدیدش را برای خودت احضار کن.
#نرگس_برزن
 
امضا : نرگس برزن

دلٕـ آرا

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
286
پسندها
6,084
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • #195
گفته بودم توبه میکنم و دل از عشق تو پاک میکنم

نمیدانستم دلم تخته سیاهست و هرچه بیشتر بکوشم تا تورا

پاک کنم بیشتر به چشم می آیی

حق دارد دلم مگر کسی هست چشم هایت را دیده و دل گرو نذاشته باشد؟ :45803945f2a44707587b8a0bf143b30032d25a5ba:
 

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • #196
این روزها هر چه قلم دست گرفتم تا واژه‌های خسته و درمانده‌ را بربایم و آنچه را لایق اندوه‌مان هست بنویسم و کمی از بار وزنه‌های سنگین حزن، بر قلبم بکاهم نشد.
قلم هم سرش درد می‌کرد و جانی برای تکان دادن به خودش را نداشت.
گاهی خودِ کلمات نیز آن قدر افسرده‌ و خشمگین‌اند که دوست ندارند به روی کاغذ نمایش‌شان را بازی کنند.
 
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • #197
بهم میگفت بمون همه چی درست میشه. موندم؛ امّا تغییری رو حس نکردم. دوباره که خواستم برم. برداشت گفت: بمون چیزی به تهش نمونده درست میشه. گفتم: ببین
همیشه که آدم نباید بمونه ببینه تهش چی میشه. یک وقتایی باید بری که اتفاقاً همون تهش رو نبینی.
 
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • #198
رگبار آشوب‌ها، گردباد ناآرامی‌ها و تنش‌های پی در پی ادغام شدند و بیشه سبز زندگی دخترک را تبدیل به شوره‌زاری خشک کردند.
رعد و برق سهم هر شب چشمانش شد و طغیان رود خانه بی‌قراری سهم دلش.
آه! از اعماق قلب شکسته‌اش برخاست و تند بادی از خشم و کینه ساخت.
 
امضا : نرگس برزن
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Armita.sh

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • #199
من اونی هستم که بغضش باعث گلو دردش شد. خشم تو چشمش باعث کبودی زیر چشمش شد. اعصاب خسته و داغونش باعث قلب درد و نابودی سلامتیش شد. آره من همونم که قدم‌ها و راه رفتن‌های بی‌خودش قلم‌های پاش رو شکست.
 
امضا : نرگس برزن
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Armita.sh

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • #200
صبح که میشه چشما باز دوباره با آرزوی پرواز می‌کنم روز رو آغاز.
 
امضا : نرگس برزن
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Armita.sh

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا