You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
متون و دلنوشتهها ◘ شاعران مرد ◘
-
نویسنده موضوع
SHIRIN.SH
-
تاریخ شروع
-
پاسخها
252
-
بازدیدها
5,220
-
کاربران تگ شده
هیچ
- وضعیت
-
موضوع بسته شده است و نمیتوان پاسخ جدیدی فرستاد.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
صدای تو
از سایه سوی نیستان میآید
و گل میدهد در هیاهوی باران...
تو میگویی و لاله میروید از سنگ؛
تو میگویی و غنچه میجوشد از چوب؛
تو میگویی و تازه میروید از خشک؛
تو میگویی و زنده میخیزد از مرگ!
صدای تو میبارد و زندهام من...
| منوچهر آتشی |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
من هم دیدم که می دود،
گریه نکن
هیچ مَردی فرار نمیکند!
زن دیگری منتظرش بود...
| علی عبدالرضایی |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
گوش میدهم
به صدای رودی که درحرفهایت جریان دارد
مهربان شدهای
و مرا انقدر شاعر کردهای
که میتوانم
شاخهی جدا شده
از درخت باشم
اما دوباره شکوفه بدهم!
| بهنام مهدی نژاد |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
چنان زلال شود
آن کسی که تو را یک بار
فقط یک بار نگاه کند
که هیچگاه کسی جز تو را نبیند از آن پس
حتی اگر هزار بار هزاران چهره را نگاه کند.
یتیمِ زیبایی خواهد بود این جهان
اگر آدمهایش بدون رؤیتِ تو
چشم گشوده باشند.
چگونه جهان به غربتِ ابدی
دوباره عادت خواهد کرد
اگر تو را نبیند...
| رضا براهنی |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
نور را در پاکتهای معطر میگذارم
و پست میکنم
به آدرس قلبهایی که چراغی
در آنها نمیسوزد.
| رضا چایچی |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
کسی باور نمی کند
لبخندش می توانست پُلی باشد،
که جمعه را
به همه ی روزهای هفته
پیوند بزند...
| احمدرضا احمدی |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
در هر زندان دنیا
زندانیِ فراموش شدهای
و در هر گورستان جهان
عزیز به خاک سپردهای داشتم
و تنها بودم
مثل ماه
که کوتاهتر از تنهایی من
دیواری نیافته بود
| عباس صفاری |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
در من چه وعده هاست
در من چه هجرهاست
در من چه دستها به دعا مانده روز و شب
اینها چه میشود؟
آخر چگونه این همه عشاقِ بیشمار
آواره از دیار
یک روز بی صدا
در کوره راهها همه خاموش میشوند؟
این ذره ذره گرمی خاموشوار ما
یک روز بی گمان
سر می زند جایی و خورشید می شود
تا دوست داری ام
تا دوست دارمت...
| سیاوش کسرایی |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
و شب
که تا زانو میرسد
تحمل را کوتاه میکند...
| محمد مختاری |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عشق اگرچه حرف ربط نیست
ربط میدهد مرا به تو
شوق را به جان
رنج را به روح
همچنان که باد
خاک را به دشت
ابر را به کوه
| سید علی میرافضلی |
- وضعیت
-
موضوع بسته شده است و نمیتوان پاسخ جدیدی فرستاد.