متون و دلنوشته‌ها | حمید جدیدی |

  • نویسنده موضوع SHIRIN.SH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 111
  • بازدیدها 2,940
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #61
نامه شماره25



محبوبم

امروز که در آغوشم بودی

چیزی به پنج گانه ی حواسم افزودی

چیزی به رایحه ی گل ها

به طعم های جهان

به فصل ها

ساعت ها

و برای "شادی"

تعریف تازه ای ساختی!



دست هایم

پیچکند حالا

شانه هایم

آبشاری برای فرود نجابت

و سینه ام

تختی برای پادشاهیِ "زیبایی"



رد موهایت را که گرفتم...

به مزرعه ای پر از محصول رسیدم

رد چشم هایت را که گرفتم...

دو یاقوت سیاه بودند پشت شیشه ی جواهر فروشی

و لب هایت

نهری در امتداد خیابان

لبریز از باران بهاری...!



امروز که در آغوشم بودی

تعبیر تازه ای از زیستن آموختم

و در...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #62



و گفت:

"پنج عددی خوش یمن ست..!"

پنج انگشتش را فرو برد

میان انگشتانم

پنجه در پنجه

چو چفت لولای در

که باز بود به سمت آمدن همیشه.

بوسیدمش

و با انگشتان دست دیگرم

قلبم را که شبیه یک پنج برعکس است

نشانش دادم

"این تنها عضو پیوندی ست

که قبل مرگ هم می توان بخشیدش"

خندید

"گفته بودم پنج خوش یمن است..."

چیزی که در دست دیگرش بود

تیز بود و برنده اما

قرار بود پنج بار فرو کند میان تنم

دو تا به پهلوی راست

دو تا به پهلوی چپ

آخرین ضربه اما کلیدی ست میان قفل سینه ام

تا به یمن خوش اقبالی پنج

قلبم را بچرخاند رو...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #63




سَرَت

سَرَت

سَرَت

سَرَت

سَرَت

سَرَت

سَرَت

سینه سفره کنم...

بچینی اش توی آغوشم

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #64
نامه شماره24



خودمرگی

واژه ی شکوهمندی ست

و از صلابتی که سالها به دنبالش بودیم

باوقارترینشان

محبوبم

باید کتمان کنیم که دوست داریم

من تو را

و تو مرا...

چرا که آدم ها همیشه

تردید را دوست تر دارند

و رنج تنها یک واژه ی سه حرفی نیست

سالها می تواند در ما معنا شود

باید کتمان کنیم

تا صفوف چشم انتظار شک

بی پروا و گستاخ

ما را گم نکند

و فسردگی برای همیشه دست به سر شود!

خودمرگی

واژه ای غنی و بی نیاز است

و من به این شکل که میخوانی

معنایش می کنم:

"مُردنی با اراده؛ در آغوش کسی که بسیار دوستش داری"

| حمید جدیدی |
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #65


زن نیستم که مثل تو

میوه های توی تُنگ را

شیرین تر از اصالتش نگه دارم !

و گلهای جهان،

" مادر" صدایم کنند !



زن نیستم که مثل تو

جای زخم هایم را پنهان کنم

لوله ی تفنگ را بگیرم به سمت " هیچکس "،

و برای بچه ها

قصه ای از صلح و آزادی بگویم !



زن نیستم که مثل تو

که گاهی مثل تو

بشینم و شالگردن ببافم

ببافم،

یکی زیر

زیر بازی نمیکنم، مثل مردی که دوستش دارم!

یکی رو

رو راستم توی عشق، شکل کاری که عطر با مشام می کند

ببافم

که سردش نشود،

(برای مردی که با غریبه ها گرمتر بود )



بعد " تا "...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #66
نامه شماره23



محبوبم!

بر می گردم به ابتدای قصه

داستان مردی که عاشق شد...

داستان کوتاهی بود مگر نه!

پایانش ولی بزرگ و بی سرانجام

حالا این "تنهایی" ست

که در نقش کلاغی سیاه و تاریک

راه درازی تا خانه اش خواهد داشت.

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #67


ساده است! زن و مرد هم ندارد. دور یکی خط می کشی و مابقیِ تمام کسانی را که می شناسی خط می زنی...

من این لحظه از زندگی را دوست دارم. یکجور اصالت دارد. یکجور نجابتِ وصف ناپذیر...

مثل تنها سرباز باقی مانده در خط مقدم، ملوانی با قایقی شکسته، یا یک آتش نشان تنهای محصور در آتش ...!

حالا تو عزیزم!

مهمی که دورت خط کشیده ام! مهمی که دیگران را خط زده ام ...!

مثل بازی کودکی مان، پایت را اگر این سمت خط بگذاری، میسوزی...!

پس همان توو بمان و بگذار زیبایی ات در بند باشد. اینطور که تو پیش می روی، اینطور...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #68


اگر دنیا تو را نداشت

چگونه می شد به صلح فکر کرد؟

چگونه می شد خندید؟

مردها توی کافه ها و بارها

به سلامتی چه کسی گیلاس بهم می زدند؟

زنان چگونه می توانستند

به زیبایی فکر کنند...؟!

و پارک ها و سینماها

جایی برای قرارهای عاشقانه نبود.



اگر دنیا تو را نداشت

جنگل همیشه در مه جا میماند

دریا میرفت تووی لاک "جزر" خودش

آسمان دلش برای زمین غنج نمی رفت

آفتاب از پشت کوه تکان نمی خورد

لاله ای نبود

دشتی نبود

و دویدن مادیان زیبا را کسی جدی نمی گرفت.



اگر دنیا تو را نداشت

گلفروشی ها و کتاب فروشی ها

چه چیز می...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #69


تب، نشانه ای از بیماری ست... و هر چه داغ و تندتر باشد، احتمال خطر بیشتر است!

حال آنکه فرقی نمی کند، به شکل یک سرماخوردگی بروز پیدا کند،

به شکل شکستگی یک عضو، عفونت جای زخم و یا عشق...

من اما ترجیح می دهم همیشه راه بهتری برای مخاطرات پیش رو انتخاب کنم.

برای همین است که آرام دوستت دارم...

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #70
نامه شماره22



محبوبم!

تو را

نه برای زیبایی بی حصر و ادامه دارت

نه برای رنج و اندوه ماندگارت

نه برای شادی

نه برای چشم های نافذت که با موهای کوتاه

می توانی ویرانگر باشی...

تو را

نه برای زنانه ای بی وقفه

نه برای مهربانی لایزال و بی ریا

نه برای قهر

نه برای آشتی

تو را

نه برای زخمی که بر جا گذاشته ای

نه برای آنچه مَردان شهر در تو می بینند

نه برای غمین غروب آدینه

نه برای هر آنچه که داری

تو را برای خودم

و تعریف جاودانگی عشق

برای گنجی که داری و نمی ببیند

برای سادگی ات در تعاریفی که "زن" بود

تو را برای...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا