دیالوگ های ماندگار خسرو شکیبایی
دیالوگ های ماندگار از فیلم هامون
آقای رئیس .. این خانوم، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنند. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیر کنه... انگار من جنایت کردم. حالا هم باید نفقشو بدم، هم خونه رو بدم، هم مهریه رو بدم، هم بچهمو بدم، هم شرفمو بدم؛ چرا؟ چرا؟ من نمیتونم طلاق بدم!
من نمیتونم. این زن، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه ...
☆☆☆☆✿✿✿☆☆☆☆
تو میخوای من اونی باشم که واقعا خودت میخوای من باشم!
اونی باشم که تو میخوای اون وقت دیگه من... من... نیست یعنی من خودم نیستم.
☆☆☆☆✿✿✿☆☆☆☆
خدایا یه معجزه ... برای من هم یه معجزه بفرست ...
مث ابراهیم. شاید معجزه من یه حرکت کوچیک بیشتر نباشه.
یه چرخش، یه جهش،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.