نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,832
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,221
نندیشم از کسی که به نادانیبا من رسن ز کینه کشان دارد
ابر سیاه را به هوا اندراز غلغل سگان چه زیان دارد؟
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,222
مردم سفله به سان گرسنه گربهگاه بنالد به زار و گاه بخرد
تاش همی خوار داری و ندهی چیزاز تو چو فرزند مهربانت نبرد
راست چو چیزی به دست کرد و قوی گشتگر تو بدو بنگری چو شیر بغرد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,223
این دهر باشگونه چو بستیزدشیر ژیان به‌دام درآویزد
مرد دژ آگه آن بود و داناکز مکر او به وقت بپرهیزد
با آنک ازو جدا شود او فرداامروز خود به طبع نیامیزد
زین زال دور باش که او دایمچون گربه شوی جوید و برخیزد
از بهر چه دوی سپس جفتیکو روز و شب همی ز تو بگریزد؟
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,224
چو تنها بوی گربه‌ات مونس آیدبه ویران درون جغد مسعود باشد
به از ترب پخته بود مرغ لاغربه از کاه دود،ار چه بد، عود باشد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,225
ز بند آز بجز عاقلان نرسته‌ستنددگر به تیغ طمع حلق خویش خسته‌ستند
طمع ببر تو ز بیشی که جمله بی طمعانز دست بند ستمگاره دهر جسته‌ستند
گوزن و گور که استام زر نمی‌جویندزقید و بند و غل و برنشست رسته‌ستند
و گر بر اسپ ستام است، لاجرم گردنشچو بندگان ذلیل و حقیر بسته‌ستند
پراپرند زطمع بازو، جغدکان بی‌رنجنشسته‌اند ازیشان طمع گسسته‌ستند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,226
از بهر چه این خر رمه بی‌بند و فسارند؟یک ذره نسنجند اگر بیست هزارند
گفتن نتوانند، چو گوئی ننیوشندکز خمر جهالت همه سر پر ز خمارند
ارز سخن خوب خردمندان دانندکز خاطر خود ریگ بیابان بشمارند
مشک است سخن نافه‌ی او خاطر دانامعنی بود آن مشک که از نافه برآرند
مر جاهل را نبود اندازه‌ی عالمصد مرغ یله قیمت یک باز ندارند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,227
وعده‌ی این چرخ همه باد بودوعده رطب کرد و فرستاد تود
باد شمر کار جهان را که نیستتار جهان را بجز از باد پود
دانا داند که ندارد به طبعآتش او جز که ز بیداد دود
زود بیفگن ز دلت بند آزتا شوی از بندگی آزاد زود
جان تو مایه است و تنت سود کردسود به مایه همی آباد بود
مایه نگه‌دار به دین و مخورانده این سود مپرساد سود
بس که نوشتی و نویساد از آنچنیز چنین کس منویساد سود
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,228
فرو مایه چون سیر خورده بباشدهمه عیب جوید همه شر کاود
فرومایه آن به که بد حال باشدازیرا سیه سار پی برنتاود
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,229
گویمت چگونه شود زنده کو هلاک شود:آب باز آب شود خاک باز خاک شود
جانش زی فراز شود تنش زی مغاک شودتن سوی پلید شود پاک باز پاک شود
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,230
بر دشمنی دشمنت چو دیدیفعلش، نه نشان و نه داغ باید
اقرار بسی برتر از گواهانبا روز همی چه چراغ باید؟
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا