نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,969
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,341
ای بار خدای و کردگارممن فضل تو را سپاس دارم
زیرا که به روزگار پیریجز شکر تو نیست غمگسارم
جز گفتن شعر زهد و طاعتصد شکر تو را که نیست کارم
توفیق دهم برانکه در دلجز تخم رضای تو نکارم
راز دل هرکسی تو دانیدانی که چگونه دل فگارم
دانی که چگونه من به یمگانتنها و ضعیف و خوار و زارم
میخواره عزیز و شاد و، من زانکمی می‌نخورم نژند و خوارم
از بیم سپاه بوحنیفهبیچاره و مانده در حصارم
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,342
ای شسته سر و روی به آب زمزمحج کرده چومردان و گشته بی‌غم
افزون زچهل سال جهد کردیدادی کم و خود هیچ نستدی کم
بسیار بدین و بدان به حیلتکرباس بدادی به نرخ مبرم
تا پاک شد اکنون ز تو گناهانمندیش به دانگی کنون ز عالم
افسوس نیاید تو را از این کاربر خویشتن این رازها مفرخم
زین سود نبینم تو را ولیکنایمن نه‌ای ای خر ز بیم بیرم
از درد جراحت رهد کسی کواز سر که نهد وز شخار مرهم؟
کم بیشک پیمانه و ترازوی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,343
ای عجب ار دشمن من خود منمخیره گله چون کنم از دشمنم؟
دشمن من این تن بد مهر م**س.تکرده گره دامن بر دامنم
وایم از این دشمن بدخو که هیچزو نشود خالی پیراهنم
جامه بدرند از اعدا و آنکجامه‌ش بدرید ز خود، خود منم
دشمن من چاهی و تیره است و منبرتر از این تیزرو روشنم
این فلکی جان مرا شصت سالداشت در این زندان چاهی تنم
گر نشدم عاشق و بی‌دل چرامانده به چاه اندر چون بیژنم؟
چونکه در این چاه چو نادان به باد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,344
پانزده سال برآمد که به یمگانمچون و از بهر چه؟ زیرا که به زندانم
به دو بندم من ازیرا که مر این جان راعقل بسته است و به تن بسته‌ی دیوانم
چه عجب گر ندهد دیو مرا گردن؟سروریش چه کنم؟ من نه سلیمانم
مر مرا آنها دادند که سلمان رانیستم همچو سلیمان که چو سلمانم
همچو خورشید منور سخنم پیداستگر به فرسوده تن از چشم تو پنهانم
نور گیرد دلت از حکمت من چون ماهکه دلت را من خورشید درفشانم
کان علم و خردو حکمت یمگان استتا من مرد خردمند به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,345
این چه خلق و چه جهان است، ای کریم؟کز تو کس ر امی نبینم شرم و بیم
راست کردند این خران سوگند توپرکنی زینها کنون بی‌شک جحیم
وان بهشتی با فراخی‌ی آسماننیست آن از بهر اینها ای رحیم
زانک ازینها خود تهی ماند بهشتور به تنگی نیست نیم از چشم میم
بر شب بی‌طاعتی فتنه است خلقکس نمی‌جوید ز صبح دین نسیم
کس نمی‌خرد رحیق و سلسبیلروی زی غسلین نهادند و حمیم
از در مهلت نیند اینها ولیکتو، خدایا، هم کریمی هم حلیم
ای رحیم از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,346
از من برمید غمگسارمچون دید ضعیف و خنگ‌سارم
گرد در من همی نیاردگشتن نه رفیقم و نه یارم
زین عارض همچو پر شاهینشاید که حذر کند شکارم
نشناخت مرا رفیق پارینزیرا که چنین ندید پارم
چون چنبر چفته دید ازیرااین قد چو سرو جویبارم
وز طلعت من زمان به زر آبشسته همه صورت و نگارم
گر گویمش این همان نگار استترسم که ندارد استوارم
با جور زمانه هیچ حیلتجز صبر ندارم و، ندارم
زین دیو چو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,347
من چو نادانان بر درد جوانی ننومکه در این درد نه من باز پسینم نه نوم
پیری، ای خواجه، یکی خانه‌ی تنگ است که مندر او را نه همی یابم هر سو که شوم
بل یکی چادر شوم است که تا بافتمشنه همی دوست پذیرد ز منش نه عدوم
گر بر آرندم از این چاه چه باک است که منشست و دو سال برآمد که در این ژرف گوم
بر سرم گیتی جو کشت و برآورد خویدبی گمان بدرود اکنونش که شد زرد جوم
چو همی بدرود این سفله جهان کشته‌ی خویشبی گمان هرچه که من نیز بکارم دروم
دشمانند مرا خوی بد و آز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,348
اگر بر تن خویش سالار و میرمملامت همی چون کنی خیر خیرم؟
چه قدرت رود بر تن منت ازان پس؟نه من همچو تو بنده‌ی چرخ پیرم
اسیرم نکرد این ستمگاره گیتیچو این آرزو جوی تن گشت اسیرم
چو من پادشاه تن خویش گشتماگر چند لشکر ندارم امیرم
به تاج و سریرند شاهان مشهرمرا علم دین است تاج و سریرم
چو مر جاهلان را، سوی خود نخواندنه بوی نبید و نه آوای زیرم
چه کار است پیش امیرم چو دانمکه گر میر پیشم نخواند نمیرم؟
به چشمم ندارد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,349
گر تو ای چرخ گردان مادرمچون نه‌ای تو دیگر و من دیگرم؟
ای خردمندان، که باشد در جهانبا چنین بد مهر مادر داورم؟
چونکه من پیرم جهان تازه جوانگر نه زین مادر بسی من مهترم؟
مشکلی پیش آمده‌ستم بس عجبره نمی‌داند بدو در خاطرم
یا همی برمن زمانه بگذردیا همی من بر زمانه بگذرم
گرگ مردم خوار گشته‌است این جهانبنگر اینک گر نداری باورم
چون جهان می‌خورد خواهد مرمرامن غم او بیهده تا کی خورم؟
ای برادر، گر ببینی مر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,350
اگر با خرد جفت و اندر خوریمغم‌خور چو خر چندو تاکی خوریم؟
سزد کز خری دور باشیم ازانکخداوند و سالار گاو و خریم
اگر خر همی کشت حالی چردچرا ما نه از کشت باقی چریم؟
چه فضل آوریم، ای پسر، بر ستوراگر همچو ایشان خوریم و مریم
فرو سو نخواهیم شد ما همیکه ما سر سوی گنبد اخضریم
گر از علم و طاعت برآریم پراز این‌جا به چرخ برین بر پریم
به چرخ برین بر پرد جان ماگر او را به خورهای دین‌پروریم
نه‌ایم ایدری ما به جان و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا