نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,402
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,611
با آن که می‌رسانی آن باده بقا رابی تو نمی‌گوارد این جام باده ما را
مطرب قدح رها کن زین گونه ناله‌ها کنجانا یکی بها کن آن جنس بی‌بها را
آن عشق سلسلت را وان آفت دلت راآن چاه بابلت را وان کان سحرها را
بازآر بار دیگر تا کار ما شود زراز سر بگیر از سر آن عادت وفا را
دیو شقا سرشته از لطف تو فرشتهطغرای تو نبشته مر ملکت صفا را
در نورت ای گزیده‌ای بر فلک رسیدهمن دم به دم بدیده انوار مصطفا را
چون بسته گشت راهی شد حاصل من آهیشد کوه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,612
بیدار کن طرب را بر من بزن تو خود راچشمی چنین بگردان کوری چشم بد را
خود را بزن تو بر من اینست زنده کردنبر مرده زن چو عیسی افسون معتمد را
ای رویت از قمر به آن رو به روی من نهتا بنده دیده باشد صد دولت ابد را
در واقعه بدیدم کز قند تو چشیدمبا آن نشان که گفتی این بوسه نام زد را
جان فرشته بودی یا رب چه گشته بودیکز چهره می‌نمودی لم یتخذ ولد را
چون دست تو کشیدم صورت دگر ندیدمبی هوشیی بدیدم گم کرده مر خرد را
جام چو نار درده بی‌رحم وار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,613
بشکن سبو و کوزه ای میرآب جان‌هاتا وا شود چو کاسه در پیش تو دهان‌ها
بر گیجگاه ما زن ای گیجی خردهاتا وارهد به گیجی این عقل ز امتحان‌ها
ناقوس تن شکستی ناموس عقل بشکنمگذار کان مزور پیدا کند نشان‌ها
ور جادویی نماید بندد زبان مردمتو چون عصای موسی بگشا برو زبان‌ها
عاشق خموش خوشتر دریا به جوش خوشترچون آینه‌ست خوشتر در خامشی بیان‌ها
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,614
جانا قبول گردان این جست و جوی ما رابنده و مرید عشقیم برگیر موی ما را
بی ساغر و پیاله درده میی چو لالهتا گل سجود آرد سیمای روی ما را
مخمور و م**س.ت گردان امروز چشم ما رارشک بهشت گردان امروز کوی ما را
ما کان زر و سیمیم دشمن کجاست زر رااز ما رسد سعادت یار و عدوی ما را
شمع طراز گشتیم گردن دراز گشتیمفحل و فراخ کردی زین می گلوی ما را
ای آب زندگانی ما را ربود سیلتاکنون حلال بادت بشکن سبوی ما را
گر خوی ما ندانی از لطف باده واجوهمخوی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,615
خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور رادامی نهاده‌ام خوش آن قبله نظر را
دیوار گوش دارد آهسته‌تر سخن گوای عقل بام بررو ای دل بگیر در را
اعدا که در کمینند در غصه همینندچون بشنوند چیزی گویند همدگر را
گر ذره‌ها نهانند خصمان و دشمناننددر قعر چه سخن گو خلوت گزین سحر را
ای جان چه جای دشمن روزی خیال دشمندر خانه دلم شد از بهر رهگذر را
رمزی شنید زین سر زو پیش دشمنان شدمی‌خواند یک به یک را می‌گفت خشک و تر را
زان روز ما و یاران در راه عهد کردیم
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,616
شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان راچون با زنی برانی سستی دهد میان را
زیرا جماع مرده تن را کند فسردهبنگر به اهل دنیا دریاب این نشان را
میران و خواجگانشان پژمرده است جانشانخاک سیاه بر سر این نوع شاهدان را
دررو به عشق دینی تا شاهدان ببینیپرنور کرده از رخ آفاق آسمان را
بخشد بت نهانی هر پیر را جوانیزان آشیان جانی اینست ارغوان را
خامش کنی وگر نی بیرون شوم از این جاکز شومی زبانت می‌پوشد او دهان را
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,617
در جنبش اندرآور زلف عبرفشان رادر رقص اندرآور جان‌های صوفیان را
خورشید و ماه و اختر رقصان بگرد چنبرما در میان رقصیم رقصان کن آن میان را
لطف تو مطربانه از کمترین ترانهدر چرخ اندرآرد صوفی آسمان را
باد بهار پویان آید ترانه گویانخندان کند جهان را خیزان کند خزان را
بس مار یار گردد گل جفت خار گرددوقت نثار گردد مر شاه بوستان را
هر دم ز باغ بویی آید چو پیک سویییعنی که الصلا زن امروز دوستان را
در سر خود روان شد بستان و با تو گویددر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,618
ای بنده بازگرد به درگاه ما بیابشنو ز آسمان‌ها حی علی الصلا
درهای گلستان ز پی تو گشاده‌ایمدر خارزار چند دوی ای برهنه پا
جان را من آفریدم و دردیش داده‌امآن کس که درد داده همو سازدش دوا
قدی چو سرو خواهی در باغ عشق روکاین چرخ کوژپشت کند قد تو دوتا
باغی که برگ و شاخش گویا و زنده‌اندباغی که جان ندارد آن نیست جان فزا
ای زنده زاده چونی از گند مردگانخود تاسه می نگیرد از این مردگان تو را
هر دو جهان پر است ز حی حیات بخشبا جان پنج...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,619
ای صوفیان عشق بدرید خرقه‌هاصد جامه ضرب کرد گل از لذت صبا
کز یار دور ماند و گرفتار خار شدزین هر دو درد رست گل از امر ایتیا
از غیب رو نمود صلایی زد و برفتکاین راه کوتهست گرت نیست پا روا
من هم خموش کردم و رفتم عقیب گلاز من سلام و خدمت ریحان و لاله را
دل از سخن پر آمد و امکان گفت نیستای جان صوفیان بگشا لب به ماجرا
زان حال‌ها بگو که هنوز آن نیامده‌ستچون خوی صوفیان نبود ذکر مامضی
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,620
ای خان و مان بمانده و از شهر خود جداشاد آمدیت از سفر خانه خدا
روز از سفر به فاقه و شب‌ها قرار نیدر عشق حج کعبه و دیدار مصطفا
مالیده رو و سینه در آن قبله گاه حقدر خانه خدا شده قد کان آمنسا
چونید و چون بدیت در این راه باخطرایمن کند خدای در این راه جمله را
در آسمان ز غلغل لبیک حاجیانتا عرش نعره‌ها و غریوست از صدا
جان چشم تو ببوسد و بر پات سر نهدای مروه را بدیده و بررفته بر صفا
مهمان حق شدیت و خدا وعده کرده استمهمان عزیز باشد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا