نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,453
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,771
ز میخانه دگربار این چه بویستدگربار این چه شور و گفت و گویست
جهان بگرفت ارواح مجردزمین و آسمان پرهای و هوی‌ست
بیا ای عشق این می از چه خمستاشارت کن خرابات از چه سوی‌ست
چه می‌گویم اشارت چیست کاین جانگنجد فکرتی کان همچو مویست
نیاید در نظر آن سر یک توکه در فکر آنچ آید چارتویست
چو ز اندیشه به گفت آید چه گویمکه خانه کنده و رسوای کویست
ز رسوایی به بحر دل رود بازکه دل بحرست و گفتن‌ها چو جویست
خزینه دار گوهر بحر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,772
در این خانه کژی ای دل گهی راستبرون رو هی که خانه خانه ماست
چو بادی تو گهی گرم و گهی سردرو آن جا که نه گرما و نه سرماست
تو خواهی که مرا مستور داریمنم روز و همیشه روز رسواست
تو میرابی که بر جو حکم داریبه جو اندرنگنجد جان که دریاست
تو پر و بال داری مرغ واریبه پر و بال مردان را چه پرواست
نجس در جوی ما آب زلالستمگس بر دوغ ما بازست و عنقاست
صلا ای آفتاب لامکانیکه ذره ذره از تابش ثریاست
بحمدالله به عشق او...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,773
تو را در دلبری دستی تمامستمرا در بی‌دلی درد و سقامست
بجز با روی خوبت عشقبازیحرامست و حرامست و حرامست
همه فانی و خوان وحدت تومدامست و مدامست و مدامست
چو چشم خود بمالم خود جز توکدامست و کدامست و کدامست
جهان بر روی تو از بهر روپوشلثامست و لثامست و لثامست
به هر دم از زبان عشق بر ماسلامست و سلامست و سلامست
ز هر ذره به گفت بی‌زبانیپیامست و پیامست و پیامست
غم و شادی ما در پیش تختتغلامست و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,774
چو آن کان کرم ما را شکارستبه هر دم هدیه ما را ده هزارست
که ما را نردبان زرین و سیمیننهد چون قصد ما بر بام یارست
بلادری‌ست در عالم نهانیکه بر ما گنج و بر بیگانه مارست
به پیش ما خزینه سیم مشمرکه ما را زر و سیم بی‌شمارست
ز پروانه اگر این افترا بوددو صد چندین ز دست شهریارست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,775
نگار خوب شکربار چونستچراغ دیده و دیدار چونست
عجب آن غمزه غماز چونستعجب آن طره طرار چونست
عجب آن شهره بازار خوبیعجب آن رونق گلزار چونست
دلم از مهر در ماتم نشسته‌ستعجب در مهر دل دلدار چونست
ز لطف خویش یارم خواند آن یارعجب آن یار بی این یار چونست
به ظاهر بندگان را می‌نوازدعجب با بنده در اسرار چونست
چو اول دیدمش جانیم بخشیدبدانستم که در ایثار چونست
اگر دوباره کردی آن کرم رایقین گشتی که در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,776
در این جو دل چو دولاب خرابستکه هر سویی که گردد پیشش آبست
وگر تو پشت سوی آب داریبه پیش روت آب اندر شتابست
چگونه جان برد سایه ز خورشیدکه جان او به دست آفتابست
اگر سایه کند گردن درازیرخ خورشید آن دم در نقابست
زهی خورشید کاین خورشید پیششچو سیماب از خطر در اضطرابست
چو سیماب‌ست مه بر کف مفلوجبجز یک شب دگر در انسکابست
به هر سی شب دو شب جمع‌ست و لاغردگر فرقت کشد فرقت عذابست
اگر چه زار گردد تازه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,777
ایا ساقی توی قاضی حاجاتشرابی ده که آرد در مراعات
چنان گشتم ز مستی و خرابیکه نشناسم اشارات از عبارات
پدر بر خم خمرم وقف کردستسبیلم کرد مادر بر خرابات
دو گوشم بست یزدان تا رهیدمز حال دی و فردا و خرافات
دگرگون است کوی اهل تمییزکه آن جا رسم طاعاتست و زلات
در این کو کدخدا شاهی است باقیفرو روبیده این کو را ز آفات
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,778
اگر حوا بدانستی ز رنگتسترون ساختی خود را ز ننگت
سیاهی جانت ار محسوس گشتیهمه عالم شدی زنگی ز زنگت
تو آن ماری که سنگ از تو دریغ استسرت را کس نکوبد جز به سنگت
اگر دریا درافتی ای منافقز زشتی کی خورد مار و نهنگت
مرا گویی که از معنی نظر کنرها کن صورت نقش و پلنگت
چه گویم با تو ای نقش مزورچه معنی گنجد اندر جان تنگت
هوای شمس تبریزی چو قدس استتو آن خوکی که نپذیرد فرنگت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,779
دو چشم آهوانش شیرگیرستکز او بر من روان باران تیرست
کمان ابروان و تیر مژگانگواهانند کو بر جان امیرست
چو زلف درهمش درهم از آنمکه بوی او به از مشک و عبیرست
در آن زلفین از آن می‌پیچد این جانکه دل زنجیر زلفش را اسیرست
مگو آن سرو ما را تو نظیریکه ماه ما به خوبی بی‌نظیرست
بیندازم من این سر را به پیششاگر چه سر به پیش او حقیرست
خیال روی شه را سجده می‌کنخیال شه حقیقت را وزیرست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,780
کدیه‌ی می‌کنم سبک بشنوخبر عشق می‌دهم بگرو
نفسی با خودم قرینی دهکه به میزان نهند با زر جو
تو نوی بخش و بنده‌ی تو کهنکهنم را به یک نظر کن نو
پیشه‌ی کیمیا خود این باشدکه مس تیره را ببخشد ضو
کرمت را بگوی تا بدهددرخور شام بنده روغن عو
ای دل آن شاه سوی بی‌سویی استخلق هرسو دند تو کم دو
فکر مردم به هر سوی گرواستتو بلاحول فکر را کن خو
بی‌سوی عالمی است بس عالیشش جهت وادییست بس درگو
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا