نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,449
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,751
اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیستتو ابر در او کش که بجز خصم قمر نیست
ای خشک درختی که در آن باغ نرستستوی خوار عزیزی که در این ظل شجر نیست
بسکل ز جز این عشق اگر در یتیمیزیرا که جز این عشق تو را خویش و پدر نیست
در مذهب عشاق به بیماری مرگستهر جان که به هر روز از این رنج بتر نیست
در صورت هر کس که از آن رنگ بدیدیمی‌دان تو به تحقیق که از جنس بشر نیست
هر نی که بدیدی به میانش کمر عشقتنگش تو به بر گیر که جز تنگ شکر نیست
شمس الحق تبریز چو در دام...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,752
از اول امروز حریفان خراباتمهمان توند ای شه و سلطان خرابات
امروز چه روزست بگو روز سعادتاین قبله دل کیست بگو جان خرابات
هرگز دل عشاق به فرمان کسی نیستکو م**س.ت خرابست به فرمان خرابات
صد زهره ز اسرار به آواز درآمدکز ابر برآ ای مه تابان خرابات
ما از لب و دندان اجل هیچ نترسیمچون زنده شدیم از بت خندان خرابات
بر گاو نهد رخت و به عشق آید جان م**س.تکاین رخت گرو کن بر دربان خرابات
هر جان که به شمس الحق تبریز دهد دلاو کافر خویش است و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,753
همه خوف آدمی را از درونستولیکن هوش او دایم برونست
برون را می‌نوازد همچو یوسفدرون گرگی‌ست کو در قصد خونست
بدرد زهره او گر نبینددرون را کو به زشتی شکل چونست
بدان زشتی به یک حمله بمیردولیکن آدمی او را زبونست
الف گشت‌ست نون می‌بایدش ساختکه تا گردد الف چیزی که نونست
اگر نه خود عنایات خداوندبدیدستی چه امکان سکون‌ست
نه عالم بد نه آدم بد نه روحیکه صافی و لطیف و آبگون‌ست
که او را بود حکم و پادشاهی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,754
ببستی چشم یعنی وقت خوابستنه خوابست آن حریفان را جوانست
تو می دانی که ما چندان نپاییمولیکن چشم مستت را شتاب‌ست
جفا می‌کن جفاات جمله لطف‌ستخطا می‌کن خطای تو صواب‌ست
تو چشم آتشین در خواب می‌کنکه ما را چشم و دل باری کبابست
بسی سرها ربوده چشم ساقیبه شمشیری که آن یک قطره آبست
یکی گوید که این از عشق ساقیستیکی گوید که این فعل شرابست
می و ساقی چه باشد نیست جز حقخدا داند که این عشق از چه بابست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,755
سماع از بهر جان بی‌قرارستسبک برجه چه جای انتظارست
مشین این جا تو با اندیشه خویشاگر مردی برو آن جا که یارست
مگو باشد که او ما را نخواهدکه مرد تشنه را با این چه کارست
که پروانه نیندیشد ز آتشکه جان عشق را اندیشه عارست
چو مرد جنگ بانگ طبل بشنیددر آن ساعت هزار اندر هزارست
شنیدی طبل برکش زود شمشیرکه جان تو غلاف ذوالفقارست
بزن شمشیر و ملک عشق بستانکه ملک عشق ملک پایدارست
حسین کربلایی آب بگذار
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,756
سماع آرام جان زندگانیستکسی داند که او را جان جانست
کسی خواهد که او بیدار گرددکه او خفته میان بوستان‌ست
ولیک آن کو به زندان خفته باشداگر بیدار گردد در زیان‌ست
سماع آن جا بکن کان جا عروسیستنه در ماتم که آن جای فغانست
کسی کو جوهر خود را ندیدهستکسی کان ماه از چشمش نهانست
چنین کس را سماع و دف چه بایدسماع از بهر وصل دلستان‌ست
کسانی را که روشان سوی قبله‌ستسماع این جهان و آن جهانست
خصوصا حلقه‌ای کاندر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,757
دگربار این دلم آتش گرفتسترها کن تا بگیرد خوش گرفتست
بسوز ای دل در این برق و مزن دمکه عقلم ابر سوداوش گرفتست
دگربار این دلم خوابی بدیدستکه خون دل همه مفرش گرفتست
چو سایه کل فنا گردم ازیراجهان خورشید لشکرکش گرفتست
دلم هر شب به دزدی و خ**یا*نتز لعل بار سلطان وش گرفتست
کجا پنهان شود دزدی دزدیکه مال خصم زیر کش گرفتست
بسی جان که همی‌پرد ز قالبولی پایش حریف کش گرفتست
ز ذوق زخم تیرش این دل منبه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,758
بیا کامروز ما را روز عیدستاز این پس عیش و عشرت بر مزیدست
بزن دستی بگو کامروز شادی‌ستکه روز خوش هم از اول پدیدست
چو یار ما در این عالم کی باشدچنین عیدی به صد دوران کی دیدست
زمین و آسمان‌ها پرشکر شدبه هر سویی شکرها بردمیدست
رسید آن بانگ موج گوهرافشانجهان پرموج و دریا ناپدیدست
محمد باز از معراج آمدز چارم چرخ عیسی دررسیدست
هر آن نقدی کز این جا نیست قلبستمیی کز جام جان نبود پلیدست
زهی مجلس که ساقی بخت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,759
مرا چون تا قیامت یار اینستخراب و م**س.ت باشم کار اینست
ز کار و کسب ماندم کسبم اینسترخا زر زن تو را دینار اینست
نه عقلی ماند و نی تمیز و نی دلچه چاره فعل آن دیدار اینست
گل صدبرگ دید آن روی خوبشبه بلبل گفت گل گلزار اینست
چو خوبان سایه‌های طیر غیبندبه سوی غیب آ طیار این‌ست
مکرر بنگر آن سو چشم می‌مالکه جان را مدرسه و تکرار اینست
چو لب بگشاد جان‌ها جمله گفتندشفای جان هر بیمار اینست
چو یک ساغر ز دست عشق...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,760
ز همراهان جدایی مصلحت نیستسفر بی‌روشنایی مصلحت نیست
چو ملک و پادشاهی دیده باشیپس شاهی گدایی مصلحت نیست
شما را بی‌شما می‌خواند آن یارشما را این شمایی مصلحت نیست
چو خوان آسمان آمد به دنیااز این پس بی‌نوایی مصلحت نیست
در این مطبخ که قربانست جان‌هاچو دونان نان ربایی مصلحت نیست
بگو آن حرص و آز راه زن راکه مکر و بدنمایی مصلحت نیست
چو پا داری برو دستی بجنبانتو را بی‌دست و پایی مصلحت نیست
چو پای تو نماند پر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا