نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,285
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,131
خبرم شدست کامشب سر یار خواهی آمدسر من فدای آن ره که سوار خواهی آمد
غم و غصه فراقت بکشم چنانکه دانماگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی ره تو درون این دلمرو ایمن اندرین ره که فگار خواهی آمد
می تست خون خلقی و همی‌خوری دمادممخور ا ین قدح که فردا به خمار خواهی آمد
منم آهوی رمیده زکمند خوب‌رویانبه امید آنکه روزی به شکار خواهی آمد
به یک آمدن ببردی دل و جان صد چو خسروکه زید اگر بدینسان دو سه بار خواهی آمد؟
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,132
بت نو رسیده‌ی من هوس شکار دارددل صید کرده هر سو نه یکی هزار دارد
دل من ببرد زلفش جگرم بحتست چشمشتو مباش غافل ای جان که هنوز کار دارد
نتوانمش ببینم که رقیب ناموافقچه خوشست گل ولیکن چه کنم که خار دارد
برو ای صبا و خالی که ترا ز هجر دیدنبرسانش ار چه دانم که کم استوار دارد
بخدا که سینه‌ی من بشکاف و جان به رو کنکه درون خانه‌ی تو دگری چه کار دارد ؟
برسی ای سوار و بنواز به لطیف خاکی راکه ز تندی سمندت دل پر خار دارد
چو اسیر تست خسرو نظری به مردمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,133
دل‌بران مهرنمایند و وفا نیز کننددل بران مهر چه بندی که جفا نیز کنند
چند گویند که گه‌گه به دلش میگذریاین حدیثی است که بهر دل ما نیز کنند
عالمی را بکش از غمزه که ترکان به خدنگگربکشتند بسی صید رها نیز کنند
عاشقان گرچه ترا بهرجفا بد گوینداز پی چشم بد خلق دعا نیز کنند
هجر مپسند چو دانی که وکیلان سپهردوستان را بهم آرند و جدا نیز کنند
منعمان گر چه برانند گدا را از درگه گهی حاجت درویش روا نیز کنند
سوی خسرو نگهی کن به طفیل دگران
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,134
گوش من از پی نام تو به هر کوی بماندچشم من از هوس روی تو هر سوی بماند
نه به گلزار گشاید دل من نه در باغبس‌که در جان من اندیشه‌ی آن روی بماند
بامدادان به چمن ناز کنان می گشتیسرو یک‌پای ستاده به لب جوی بماند
ماجرای دل خود کام چه پرسی از من ؟سالها شد که ز من رفت و در آن کوی بماند

پیش محراب دو ابروش که طاقست به حسنعالمی دست برآورده به یارب نگرید
چشمش از هر مژه‌یی ساخته مشکین قلمیمی‌دهد فتوی خون همه مذهب نگرید
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,135
ای که عمر از پی‌سودای تو دادیم ببادیاد می‌دارد که از مات نمی آید یاد
عهدها بستی و می‌داشتم امید وفاای امید من و عهد تو سراسر همه باد
هر چه دارند ز آئین نکویی خوبانهمه داری و بدان چشم بدانت مرساد
ماجرای دل گم‌گشته‌ی بی نام ونشانهر که را باز نمودیم نشانی به تو داد
کام خسرو بده ای خسرو خوبان که شده استلعلی جان‌بخش تو شیرین و دل او فرهاد

زاهد از صومعه زنهار که بیرون نرویکه از آن سوی بلای دل و دین می‌گذرد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,136
گر سر زلف تو از باد پریشان نشودخلق بیچاره چنین بی‌دل و حیران نشود
ای مسلمانان آن موی ببینید آخرچه کند این دل مسکین که پریشان نشود ؟
مردمان در من و بیهوشی من حیرانندمن در آن کس که ترا بیند وحیران نشود

مردن از دوستی ای دوست ز هندو آموززنده در آتش سوزان شدن آسان نبود
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,137
کار حسن تو رسیدست به جایی که سزدکه به عهدت سخن از یوسف کنعان نرود
باوصال تو ندارم سر بستان و بهشتهر کرا باغچه‌یی هست به بستان نرود
خسرو خسته که ماندست به دهلی دربندآه گر زو خبری سوی خراسان نرود
لذت وصل نداند مگر آن سوخته‌ییکه پس از دوری بسیار به یاری برسد
قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیرکه خزان دیده بود پس به بهاری برسد
چه کند دل که جفای تو تحمل نکندکه اگر جان طلبی بنده تأمل نکند
وا جبست از دهن غنچه بدوزند بخارتا در ایام...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,138
لب لعلت به لطافت گرو از جان ببردروی رنگین تو آب گل خندان ببرد
گر نه لنگر شود اندوه چو کوه تو مراباد برداشته تا خاک خراسان ببرد

باد مشک ازسر زلفش بوزید ای بلبلبوستان را خبری ده که صبا می آید
عاشقان را بگه رفتن و باز آمدنشدل ز جامی رو دو باز به جا می‌آید
ما به نظاره‌ی آن ماه چنان مستغرقکه همه خلق به نظاره‌ی ما می آید

جان کنم پیش و جهان هم اگرم دست دهداندران راه که آن جان جهان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,139
آمدی باز و به نظاره برون آمد دللحظه‌یی باش که جان نیز برون می‌آید
خوشم از گریه‌ی خود گرچه همه خون دلستزانکه بوی تو زهر قطره‌ی خون می‌آید
مستی ورندی عاشق کشی و عشوه و نازهر چه گویند از آن تنگ دهن می‌آید
به وفاداری اوگشت تنم خاک و هنوزنکهت دوستی از ز کفن می آید

رفت و باز آمدنش تا به قیامت نبودای قیامت تو بیا زود که تا باز آید
ای صبا از سر آن کوی غباری به من آرمگر این دل که زجا رفت بجا باز آید
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,140
دانم ای دوست که در خانه شرابت باشدیک صراحی به من آور که صوابت باشد

عقل وارون زتمنای تو معنی میکردعشق می‌آمد و او نیز مسخر می‌شد
گر چه بسیار بگفتیم نیامد درگوشخوشتر از نام تو با آنکه مکرر می‌شد
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا