نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,844
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,291
ای زندگانی بخش من ، لعل شکر گفتار تودر آرزوی مردنم ، از حسرت دیدار تو
معذوری از زلف سیه، پوشی بران روی چو مهسیری ندارد هیچگه، خون دیده از دیدار تو
گیرم ترا زین چشم تر ، دشوار می‌آید نظربیرون کنم دیده زسر ،آسان کنم دشوار تو
زین پس به خوبان ننگرم ، در کوی ایشان نگذرمگر هیچ یک ره جان برم، از غمزه‌ی خون‌خوار تو
در کوی تو بر هر دری ، افتاده می بینم سریاین نیست کار دیگری ، این کار تست این کار تو
 
امضا : .ARMIN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Arsalan.M

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,292
برگ ریز آمد و برگ گل و گلزار برفتسرخ روئی ز رخ لاله و گلنار برفت
سرو بشکست و سمن زرد شد و نرگس خفتگو برو این همه چون از بر من یار برفت
نزد من ، باد خزان، دوش ، غبار آلودهآمد و گفت که سر و تو ز گلزار برفت
خواستم تا روم اندر طلب رفته‌ی خویشیادم آمد رخ او ،پای من از کار برفت
خون دل گر چه که بسیار برفت اندک ماندصبر هر چند که بود اندک و بسیار برفت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,293
تیغ بر گیر تاز سر برهمتیر بکشای کز نظر برهم
آشکارم بکش که تا باریهم زسر هم ز درد سر برهم
با خودم جرعه ببخش از لبتاازین عقل حیله گر برهم
بیتو دایم چگونه باید زیستاگر از مرگ پیش‌تر برهم
گفتی‌ام ، خوش بزی و عشق مباز!زنده از دست تو اگر برهم
جور کردی ، به آه رخصت دهبو که از سوزش جگر برهم
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,294
به باغ سایه‌ی بیدست و آب در سایهازین سپس من و جانان و خواب در سایه
به بانگ نوش، مگر ساقیم کند بیدارچو خفته باشم و م**س.ت و خراب در سایه
به سایه خفته بدم دی که یار آمد و گفتچه خفته‌ای که رسید آفتاب در سایه
هوای گرم و تو نازک، برون مرو جانابنوش با من صهبای ناب در سایه
بگفت خسرو بگشای زلف تا شیندحریف و مطرب و چنگ و رباب درسایه
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,295
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسدآرزومند نگاری به نگاری برسد
دیده بر روی چو گل بندد نبود خبرشگر چه در دیده ز نوک مژه خاری برسد
لذت و صل نداند مگر آن سوخته‌ایکه پس از دوری بسیار به یاری برسد
قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیرکه خزان دیده بود پس به بهاری برسد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,296
آرام جانم میرود، جان را صبوری چون بودآنکس شنا سد حال من ، کاو همچو من در خون بود
رنجم مبادا بر تنی ، چون من مبادا دشمنیمن دانم و همچون منی ، کاندوه دوری چون بود
زلفش که در جانم گزد، چون مار پنهانم گزدماری کزینسانم گزد، کی در خور افسون بود
لیلی و موی مشک بو، آنکس که دیده مو به مودانم که زنجیر از چه رو، در گردن مجنون بود
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,297
سخت دشوار ست تنها ماندن از دلدار خویشبا که گویم حال تنها ماندن دشوار خویش
مرده را حسرت زمردن نیست هست از بهر آنکهباز می‌گیرند زوهم صحبتان دیدار خویش
هر که روزی ناوکی خوردست او داند که چیستدرد مجروحی که نالد از دل افگار خویش
راز با دیوار هم گفتن نمی آرم ازانکگوشها می‌بینم از هر سو پس دیوار خویش
گفته‌ای گه گه که خواهم کرد کارت را به هجرکار من کردی و کردی ، عاقبت آن کار خویش
خسروا پهلوی‌من شین ساعتی دل ده مرازانکه دل می‌افتدم از گریه‌های زار خویش
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,298
نامه تمام گشت ، به جانان که می‌برد؟پیغام کالبد به سوی جان که می برد؟
این خط پر ز مهر به دلبر که می‌دهد؟وین دردسر به مهر به درمان که می‌برد؟
این نامه نیست پیرهن کاغذین ماستپرخون زدست هجر، به جانان که می برد؟
جانان مرا به هجر تو هر مونسی که هستغم می برد ولی غم هجران که می برد؟
گفتی نگاهدار به فرمان خویش دلدارم ولی بگوی که فرمان که می‌برد؟
دردا که دل ز خسرو بیچاره می‌رودواگاه نی ز بردن دل ، آن که می‌برد!
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,299
خوش خلعتی است جسم ولی استوار نیستخوش حالتی است عمر ولی پایدار نیست
خوش منزلی است عرصه‌ی روی زمین دریغکانجا مجال عیش و مقام قرار نیست
دل در جهان مبند که کس را ازین عروسجز آب دیده خون جگر در کنار نیست
غره مشو ز جاه مجازی به اعتبارکاین جاه را به نزد خدا اعتبار نیست
زنهار اختیار مکن بهر منزلیکانجا بدست هیچکس اختیار نیست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,300
مرد همه جا سر کار بهشخص معطل خجل وخوار به
بهره‌ی مقصود چو بی رنج نیستکاهل بیکار به پیکار به
مرد که شبلی نشود گاه کارزو سگ بازار به مقدار به ...
زان تن کاهل که گل نازکستخارکش سوخته صد بار به ...
سرعت جاهل که سبک شد به راهاز کسل حامل اسفار به ...
دل که به گل ماند نیامد برونسنگ گر انست به دیوار به
پیر کمان پشت به عزلت نشستپورشتابنده به بلغار به ...
وانکه جوانیش زپیری به استخلوتش از صحبت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا