نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,838
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,311
مریخ سلاح چاوشان تو بردگوی تو زحل به پاسبانی سپرد
در ملکت تو چه بیش و کم خواهد شدگر چاوش تو به پاسبان برگذرد

با آنکه غم عشق تو از من جان بردوان جان به هزار درد بی‌درمان برد
تا دسترسی بود مرا در غم توانگشت به هیچ شادیی نتوان برد

خود عهد کسی کسی چنین بگذاردکاندر بد و نیک هیچ یادش نارد
جانا ز وفا روی مگردان که هنوزخاک در تو نشان رویم دارد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,312
از آرزوی خیال تو روز درازدر بند شبم با دل پر درد و نیاز
وز بی‌خوابی همه شب ای شمع طرازمی‌گویم کی بود که روز آید باز

ای دست تو در جفا چو زلف تو درازوی بی‌سببی گرفته پای از من باز
دی دست زاستین برون کرده به عهدوامروز کشیده پای در دامن ناز

آن شد که من از عشق تو شبهای درازبا مه گله کردمی و با پروین راز
جستم ز تو چون کبوتر از چنگل بازرفتم نه چنان که دیگرم بینی باز
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,313
آن ماه که ماه نو سزد یاره‌ی اوخورشید می نشاط نظاره‌ی او
چون گیرد عکس از لب می‌خواره‌ی اوسر برزند از مشرق رخساره‌ی او

ای راحت آن نفس که جان زد با تویک داو دلم در دو جهان زد با تو
هجر تو چنین است اگر وصل بودیارب که چو عیشها توان زد با تو

رفتم چو نماند هیچ آبم بر تودر چشم تو خوارتر ز خاک در تو
با این همه روز و شب بر آتش باشمزان بیم که باد بگذرد بر سر تو
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,314
آن دل که نشان نیست مرا در بر ازوجز درد و به درد می‌زنم بر سر ازو
بازآمد و محنتی درافکنده چو دودهرگز نبود حرام روزی تر ازو

آن بت که به دست غم گرفتارم ازووز دست همی درگذرد کارم ازو
بیزار شدست از من و من زارم ازودل نی و هزار درد دل دارم ازو

گفتی چه شود کار فراقت یک‌سوچون اشک چو شمع گرم باشم بی‌تو
آن روز ز روبهای اشکت به کجاوان گرم سریهای چو اشکت پس کو
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,315
دی طوف چمن کرده سه چاری خوردهآهنگ حزین و پرده حزان کرده
او چون گل و سرو و گرد او عاشق‌وارگل جامه دریده سرو حال آورده

کسری که کمان عدل او کرد به زهحاتم که ز کان به جود بگشاد گره
رستم که به گرز خود کردی چو زرهپیروز شه از هرسه درین هریک به

چون باز کنی ز زلف پرتاب گرهاحسنت کند چرخ و فلک گوید زه
بر چشم جهانیان نگارا که و مههر روز نکوتری و هر ساعت به
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,316
دوش ارنه وقارت به زمین پیوستیفریاد و دعایت به زمین کی بستی
ور حلم تو بر دامن او ننشستیاز زلزله‌ی سقف آسمان بشکستی

دوش از سر درد نیستی در مستیگفتم فلکا نیست شدم گر هستی
گفت این چه علی لاست که بر ما بستیبوطالب نعمه بر زبان ران رستی

گر دل پی یار گیردی نیکستییا دامن کار گیردی نیکستی
چون عمر همی دهد قرار همه کارگر عمر قرار گیردی نیکستی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,317
با دل گفتم گرد بلا می‌گردیمغرور شدی به صبر و پی گم کردی
من نیز بدان رسن فروچاه شدمدیدی که تو خوردی و مرا آزردی

ای دل بنشین به عافیت کو داریتا باز نیفکنی مرا در کاری
از تلخی عیش اگر ترا سیری نیستمن سیر شدم ز جان شیرین باری

مسعود قزل م**س.ت نه‌ای هشیارییک دم چه بود که مطربی بگذاری
زر بستانی ازارکی برداریما را گل و باقلی و ریواس آری
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,318
دل سیر نگرددت ز بیدادگریچشم آب نگیردت چو در من نگری
این طرفه که دوست‌تر ز جانت دارمبا آنکه ز صدهزار دشمن بتری

با دلبرم از زبان باد سحریگل گفت نیایی به چمن درنگری
گفت آیم اگر تو جامه بر خود ندریچون رنگ آری به خنده بیرون نبری

چون چنگ خودم به عمری ار بنوازیهم در ساعت پرده‌ی خواری سازی
آن را که چو زیر کرد گویا غم توچون زیر گسسته‌اش برون اندازی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,319
ای نسبت تو هم به نبی هم به علیعمر ابدی بادت و عز ازلی
باقی به وجود تو پس از پانصد سالهم گوهر مصطفی و هم نام علی

ای پیش کفت جود فلک زراقیابنای ملوک مجلست را ساقی
من بنده ز پای می‌درآیم ز نیازدریاب که جز دمی ندارم باقی

کو آنکه ز غم دست به جایی زدمییا در طلب وصل تو رایی زدمی
بر حیله‌گری دسترسم نیز نماندآن دولت شد که دست و پایی زدمی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,320
گر در همه عمر یک نکویی بکنیصد گونه جفا و زشت‌خویی بکنی
گویی که برغم تو چنین خواهم کردداری سر آنکه هرچه گویی بکنی

ای شاه گر آنچه می‌توانی نکنیزین پس بجز از دریغ و آوخ نکنی
اندر رمه‌ی خدای گرگ آمد گرگهیهات اگر توشان شبانی بکنی

با بوعلی اب ارب هم بنشینیشخصی شش جهتش زو بینی
گر دیده به دیدن رخش چار کنیچندان که ازو بینی بینی بینی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا