نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,704
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,371
یار با من چون سر یاری نداشتذره‌ای در دل وفاداری نداشت
عاشقان بسیار دیدم در جهانهیچ‌کس کس را بدین خواری نداشت
جان به ترک دل بگفت از بیم هجرطاقت چندین جگرخواری نداشت
تا پدید آمد ش*ر..اب عشق توهیچ عاشق برگ هشیاری نداشت
دل ز بی‌صبری همی زد لاف عشقگفت دارم صبر پنداری نداشت
بار وصلش در جهان نگشاد کسکاندرو در هجر سرباری نداشت
درد چشم من فزون شد بهر آنکتوتیای از صبر پنداری نداشت
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,372
باز کی گیرم اندر آغوشتکی بیارم به دست چون دوشت
هرگز آیا به خواب خواهم دیدیک شبی دیگر اندر آغوشت
تا بدیدم به زیر حلقه‌ی زلفحلقه‌ی گوش بر بناگوشت
گشت یکبارگی دل ریشمحلقه‌ی گوش حلقه در گوشت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,373
رایت حسن تو از مه برگذشتبا من این جور تو از حد درگذشت
آتش هجر توام خوش خوش بسوختآب اندوه توام از سر گذشت
نگذرد بر هیچ کس از عاشقانآنچ دوش از عشق بر چاکر گذشت
گریه‌ی من شور در عالم فکندناله‌ی من از فلک برتر گذشت
دوش باز آمد خیالت پیش منحال من چون دید از من درگذشت
دیده‌ام در پای او گوهر فشاندتا چو می‌بگذشت بر گوهر گذشت
درگذشت اشک من از یاقوت سرخگرچه در زردی رخم از زر گذشت
پایه‌ی حسنت به هر شهری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,374
یار ما را به هیچ برنگرفتوانچه گفتیم هیچ درنگرفت
پرده‌ی ما دریده گشت و هنوزپرده از روی کار برنگرفت
درنیامد ز راه دیده به دلتا دل از راه سینه برنگرفت
خدمت ما بجز هبا نشمردصحبت ما بجز هدر نگرفت
جز وفا سیرت دلم نگذاشتجز جفا عادتی دگر نگرفت
هیچ روزی مرا به سر نامدکه دلم عشق او از سر نگرفت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,375
سخت خوشی چشم بدت دوربادسال و مه و روز و شبت سور باد
بنده‌ی زلفین تو شد غالیهخاک کف پای تو کافور باد
خادم و فراش تو رضوان سزدچاکر و دربان درت حور باد
عاشق محنت‌زده چون هست شادحاسد خرم شده مهجور باد
وصل تو بادا همه نزدیک ماهجر تو جاوید ز ما دور باد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,376
از بس که کشیدم از تو بیداداز دست تو آمدم به فریاد
فریاد از آن کنم که آمدبر من ز تو ای نگار بیداد
داد از دل پر طمع چه دارمبر خیر چرا کنم سر از داد
مردی چه طلب کنم ز آتشنرمی چه طلب کنم ز پولاد
شادی ز دل منست غمگیندر عشق تو ای بت پری‌زاد
هرگز دل من مباد بی‌غمگر تو به غم دل منی شاد
من جان و جهان به باد دادمای جان جهان ترا بقا باد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,377
مرا با دلبری کاری بیفتاددلم را روز بازاری بیفتاد
مسلمانان مرا معذور داریددلم را ناگهان کاری بیفتاد
قبای عشق مجنون می‌بریدنددلم را زان کله واری بیفتاد
دلم سجاده‌ی عشقش برافشانداز آن سجاده زناری بیفتاد
دلم با عشق دست اندر کمر زدبسی کوشید و یکباری بیفتاد
مرا افتاد با بالای او کارنه بر بالای من کاری بیفتاد
جهان را چون دل من بر زمین زدکنون از دست دلداری بیفتاد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,378
هرکس که ز حال من خبر یابدبدعهدی تو به جمله دریابد
بر من غم تو کمین همی سازدجانم شده گیر اگر ظفر یابد
عشقت به بهانه‌ای دلم بستدترسم که بهانه‌ی دگر یابد
خواهم که دمی برآورم با توبی‌آنکه زمانه زان خبر یابد
دی بنده به دل خرید وصل توامروز به جان خرد اگر یابد
زان می‌ترسم که هر متاعی راچون نرخ گران شود بتر یابد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,379
جان ز رازت خبر نمی‌یابد عقل خوی تو درنمی‌یابد
چون تو بازارگان ترکستان می‌نیارد مگر نمی‌یابد
وصل چون دارم از تو چشم که چشم بر خیالت ظفر نمی‌یابد
گشت قانع به پاسخ تو دلم وز لبت این قدر نمی‌یابد
غم عشق تو با دلم خو کرد گویی از من گذر نمی‌یابد
آری این جور و ظلم با که کند چون ز من سخره‌تر نمی‌یابد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,380
در دور تو کم کسی امان یابددر عشق تو کم دلی زبان یابد
خود نیز نشان نمی‌توان دادنزان‌کس که ز تو همی نشان یابد
وصل تو اگر به جان بیابد دلانصاف بده که رایگان یابد
تنها تو همه جهانی و آن کسکو یافت ترا همه جهان یابد
در آینه گر جمال بنماییاز نور رخت خیال جان یابد
ور سایه‌ی تو بر آفتاب افتدمنشور جمال جاودان یابد
از روز عیان‌تری و جویندهاز راز دلت همی نهان یابد
روی تو که دل نیاردش دیدندیده که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا