نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,348
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,571
لعل او بازار جان خواهد شکستخنده‌ی او مهر کان خواهد شکست
عابدان را پرده این خواهد دریدزاهدان را توبه آن خواهد شکست
هودج نازش نگنجد در جهانلیک محمل برجهان خواهد شکست
پرنیان جوئی به پای پیل غمدل چو پیل پرنیان خواهد شکست
روی گندم گون او در چشم ماهخار راه کهکشان خواهد شکست
غمزه‌ش ار غوغا کند هیچش مگویکو طلسم آسمان خواهد شکست
دشمنان از داغ هجرش رسته‌اندپل همه بر دوستان خواهد شکست
جای فریاد است خاقانی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,572
دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشتما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت
ما بی‌خبر شدیم که دیدیم حسن اواو خود ز حال بی‌خبر ما خبر نداشت
ما را به چشم کرد که تا صید او شدیمزان پس به چشم رحمت بر ما نظر نداشت
گفتا جفا نجویم زین خود گذر نکردگفتا وفا نمایم زان خود اثر نداشت
وصلش ز دست رفت که کیسه وفا نکردزخمش به دل رسید که سینه سپر نداشت
گفتند خرم است شبستان وصل اورفتم که بار خواهم دیدم که در نداشت
گفتم که بر پرم سوی بام سرای اوچه سود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,573
رخ تو رونق قمر بشکستلب توقیمت شکر بشکست
لشکر غمزه‌ی تو بیرون تاختصف عقلم به یک نظر بشکست
بر در دل رسید و حلقه بزدپاسبان خفته دید و در بشکست
من خود از غم شکسته دل بودمعشقت آمد تمامتر بشکست
نیش مژگان چنان زدی به دلمکه سر نیش در جگر بشکست
نرسد نامه‌های من به تو ز آنکپر مرغان نامه‌بر بشکست
قصه‌ای می‌نوشت خاقانیقلم اینجا رسید و سر بشکست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,574
از حال خود شکسته دلان را خبر فرستتسکین جان سوختگان یک نظر فرست
جان در تب است از آن شکرستان لعل خویشاز بهر تب بریدن جان نیشکر فرست
گفتم به دل که تحفه‌ی آن بارگاه انسگر زر خشک نیست سخن‌های تر فرست
بودم در این حدیث که آمد خیال توکای خواجه ما سخن نشناسیم زر فرست
الماس و زهر بر سر مژگان چو داشتیاین سوی دل روان کن و آن زی جگر فرست
سر خواستی ز من هم ازین پای باز گردشمشیر و طشت راست کن و سوی سر فرست
خاقانیا سپاه غم آمد دو منزلیجان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,575
زان زلف مشک رنگ نسیمی به ما فرستیک موی سر به مهر به دست صبا فرست
زان لب که تا ابد مدد جان ما ازوستنوشی به عاریت ده و بوسی عطا فرست
چون آگهی که شیفته و کشته‌ی توایمروزی برای ما زی و ریزی به ما فرست
بندی ز زلف کم کن و زنجیر ما بسازقندی ز لب بدزد و به ما خون‌بها فرست
بردار پرده از رخ و از دیده‌های مانوری که عاریه است به خورشید وافرست
گاهی به دست خواب پیام وصال دهگه بر زبان باد سلام وفا فرست
خاقانی از تو دارد هردم هزار دردآخر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,576
روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشتحسن تو دارد ملک آنکه سلیمان نداشت
شو بده انصاف خویش کز همه روحانیانحجره‌ی روح القدس به ز تو مهمان نداشت
در همه روی زمین به ز تو دارنده‌ایبزم خلیفه ندید لشکر سلطان نداشت
خاک درت را فلک بوسه نیارست زدز آنکه دو عالم به نقد از پی تاوان نداشت
طیره از آنی که دل پای سریر تو راهدیه بجز سر نیافت، تحفه بجز جان نداشت
آنچه ز سودای تو در دل خاقانی استنیست به عالم سری کو پی تو آن نداشت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,577
به باغ وصل تو خاری، رقیب صد ورد استبه یاد روی تو دردی، طبیب صد درد است
هزار جان مقدس فدای روی تو بادکه زیر دامن زلف تو سایه پرورد است
به روزگار هوای تو کم شود نی نیهوای تو عرضی نیست مادر آورد است
رسول من سوی تو باد صبح‌دم باشدازین قبل نفس باد صبح‌دم سرد است
سپر به مهر فکندم گمان به کینه مکشبه تیر غمزه بگو کو نه مرد ناورد است
به دل اسیر هوای تو گشت خاقانیاگر به جان برهد هم سعادتی مرد است
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,578
تیره زلفا باده‌ی روشن کجاستدیر وصلا رطل مرد افکن کجاست؟
جرعه زراب است بر خاکش مریزخاک مرد آتشین جوشن کجاست؟
حلقه‌ی ابریشم آنک ماه نولحن آن ماه بریشم زن کجاست؟
از دغا بازان نو یک جنس کووز حریفان کهن یک تن کجاست؟
در جهانی کو نه مرد است و نه زنجز مخنث مرد کو یا زن کجاست؟
در شعار بندگی یاقوت‌وارچون شبه آزاد دل جز من کجاست؟
سنگ دربر می‌دود گیتی چو آبکاب عیشی یا دلی روشن کجاست؟
خام گفتار است خاقانی از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,579
دردی است درد عشق که درمان پذیر نیستاز جان گزیر هست و ز جانان گزیر نیست
شب نیست تا ز جنبش زنجیر مهر اوحلقه‌ی دلم به حلقه‌ی زلفش اسیر نیست
گفتا به روزگار بیابی وصال مامنت پذیرم ارچه مرا دل‌پذیر نیست
دل بر امید وعده‌ی او چون توان نهادچون عمر پایدار و فلک دستگیر نیست
بار عتاب او نتوانم کشید از آنکدل را سزای هودج او بارگیر نیست
بی‌کار ماند شست غم او که بر دلماز بس که زخم هست دگر جای تیر نیست
خود پرده‌ام دراندم و خود گویدم که هان
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,580
شمع شب‌ها بجز خیال تو نیستباغ جان‌ها بجز جمال تو نیست
رو که خورشید عشق را همه روزطالعی به ز اتصال تو نیست
شو که سلطان فتنه را همه سالسپهی به ز زلف و خال تو نیست
رخش شوخی مران که عالم راطاقت ضربت دوال تو نیست
سغبه‌ی وعده‌ی محال توامکیست کو سغبه‌ی محال تو نیست
همه روز ار ز روی تو دورستهمه شب خالی از خیال تو نیست
ز آرزوها که داشت خاقانیهیچ و همی بجز وصال تو نیست
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا