نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,284
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #701
ای نرگس تو فتنه و در فتنه خوابهازلف تو حلقه حلقه و در حلقه تابها
حوران جنت ار به کمالت نگه کننددر رو کشند جمله ز شرمت نقابها
دست قضا چو نسخه‌ی خوبان همی نبشتروی تو اصل بود و دگر انتخابها
گر پرتوی ز روی تو در عالم اوفتدسر بر کند ز هر طرفی آفتابها
آخر زکوة این همه خوبی نه واجبست؟منعت که می‌کند که نکردی ثوابها؟
فردا مگر گناه نباشد مرا به حشرکامروز در فراق تو دیدم عذابها
من می‌کنم دعا و تو دشنام می‌دهیآری، بر تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #702
رخ خوب خویشتن را بچه پوشی از نظرها؟که به حسرت تو رفتن بدو دیده خاک درها
برت آمدیم یک دم، ز برای دست بوسیچو ملول گشتی از ما، ببریم درد سرها
تو به ناز خفته هرشب، ز منت خبر نباشدکه زخون دیده گریم ز غمت به رهگذرها
عجب آمدم که: بعضی ز تو غافلند، مردممگر از ره بصارت خللیست در بصرها؟
نتوانم از خجالت که: بر تو آورم جانکه شنیدم: التفاتی نکنی به مختصرها
ز لبت نبات خیزد، چو خنده برگشاییبهل این شکر فروشی، که بسوختی جگرها
بر آن کمان ابرو دل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #703
باد سهند بین که : برین مرغزارهاچون می‌کند ز نرگس و لاله نگارها؟
در باغ رو، که دست بهار از سر درختبر فرقت از شکوفه بریزد نثارها
ساقی، میان ببند که هنگام عشرتستمی در پیالها کن و گل در کنارها
نتوان شکایت ستم روزگار کردگر من درین حدیث کنم روزگارها
وقتی من اختیار دلی داشتم به دستعشق آمد و ز دست ببرد اختیار ها
گر بر دل تو هست غباری ز داغ غمبنشین، که جام می بنشاند غبارها
تا این بهار نامه بود، هیچ مجلسیبی‌یاد اوحدی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #704
ای سفر کرده، دلم بی‌تو بفرسود،بیاغمت از خاک درت بیشترم سود، بیا
سود من جمله ز هجر تو زیان خواهد شدگر زیانست درین آمدن از سود، بیا
مایه‌ی راحت و آسایش دل بودی توتا برفتی تو دلم هیچ نیاسود بیا
ز اشتیاق تو در افتاد به جانم آتشوز فراق تو در آمد به سرم دود، بیا
ریختم در طلبت هر چه دلم داشت، مروباختم در هوست هر چه مرا بود، بیا
گر ز بهر دل دشمن نکنی چاره‌ی مندشمنم بر دل بیچاره ببخشود، بیا
زود برگشتی و دیر آمده بودی به کفم
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #705
سخت به حالم از تو من، ای مدد حال بیافال به نام تو زدم، ای تو مرا فال بیا
عهد من از یاد مهل، تا نشوم خوار و خجلنامه فرستادم و دل، بنگر و در حال بیا
عاشق دیوانه شدم، وز همه بیگانه شدمبر در می‌خانه شدم، خیز و به دنبال بیا
دور شدی، دیر مکش،بر مچشان زهر و مچشای همه شغلی بتو خوش، با همه اشغال بیا
تا به رخت عید کنم، روی به توحید کنمآخر شعبان چو شدی، اول شوال بیا
پر می و نقلست سرا، با همه پیکار چرا؟شاهد مجلس، بنشین، زاهد بطال، بیا
می‌روم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #706
نوبهارست و دل پر هوس و باده‌ی نابحبذا روی نگار و لب کشت و سر آب
صبح برخیز و بر گل به صبوحی بنشینچون به آواز خوش مرغ درآیی از خواب
عیش نیکوست کسی را که تواند کردنای توانای خردمند، چه داری؟ دریاب
اگر آن زلف تو در بردن عقل از همه رویوی لب تو در غارت دین از همه باب
کافران روی به محراب نکردند، ولیبکنند ار خم ابروی تو باشد محراب
اوحدی پیش تو صد نامه فرستاد از شوقکه نه آثار وفا دید و نه ایثار جواب
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #707
نیست در آبگینه آتش و آبباده‌شان رنگ می‌دهد، دریاب
باده نیز اندر اصل خود آبیستکفتابش فروغ بخشد و تاب
ز آب بی رنگ شد عنب موجودوز عنب شیره وز شیره ش*ر..اب
زین منازل نکرده آب گذارهیچ کس را نکرد م**س.ت خراب
باش، تا رنگ و بوی برخیزدکه همان آب صرف بینی، آب
هر کس از باده نسبتی دیدندجمله بین کس نشد ز روی صواب
چشم ازو رنگ برد و بینی بویعاقلش سکر دید و غافل خواب
اگرت چشم دوربین باشدبر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #708
هر بامداد روی تو دیدن چو آفتابما را رسد، که بی‌تو ندیدیم روی خواب
ما را دلیست گمشده در چین زلف تواکنون که حال با تو بگفتیم، بازیاب
باریک تر ز موی سالیست در دلمشیرین‌تر از لب تو نگوید کسی جواب
رویت ز روشنی چو بهشتست و من ز درددر وی به حیرتم که: بهشتست یا عذاب؟
چشمم ز آب گریه به جوشست همچو دیگعشق آتشی همی کند آهسته زیر آب
هر دل که دید آب دو چشمم کباب شدبرآب دیده‌ای، که دل کس شود کباب؟
جز یک ش*ر..اب هر دو نخوردیم، پس چرا
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #709
یا بپوش آن روی زیبا در نقابیا دگر بیرون مرو چون آفتاب
بند کن زلف جهان آشوب راگر نمی‌خواهی جهانی را خراب
رنج من زان چشم خواب‌آلود تستچون کنم، کندر نمی‌آید ز خواب؟
زلف را وقتی اگر تابی دهیآن تو دانی، روی را از من متاب
من که خود میمیرم از هجران توبر هلاک من چه می‌جویی شتاب؟
تا نرفتی در نیامد تیره شبتا نیایی بر نیاید آفتاب
حال هجران تو من دانم، که منسینه‌ای دارم پر از آتش کباب
عاشقم، روزی بر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #710
امروز چون گذشتی برما؟ عجب، عجب!ماه نوی که گشتی پیدا، عجب، عجب!
خوبت رخست و زیبا، بنشین، نکو، نکوشاد آمدی و خرم، فرما، عجب، عجب!
بخت من و من آسان با تو؟ بیا، بیاخوی تو و تو ساکن باما، عجب، عجب!
چونت ز دل برآمد، جانا که بی‌رقیببر من گذار کردی تنها؟ عجب، عجب!
دری و دور گشته ز دریای چشم ماای در باز گشته ز دریا، عجب، عجب
آگاه چون نکردی ما را ز آمدنناگاه چون فتادی اینجا؟ عجب، عجب!
زینهاست کاوحدی به تو دادست دل چنین
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا