نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,283
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #691
ای چراغ چشم توفان بار مابیش ازین غافل مباش از کار ما
هر زمانی در به روی ما مبندگر چه کوته دیده‌ای دیوار ما
شکر آن که خواب می‌گیرد به شبرحمتی بر دیده‌ی بیدار ما
ای که با هر کس چو گل بشکفته‌ایبیش ازین نتوان نهادن خار ما
کاشکی آن رخ نبودی در نقابتا نکردی مدعی انکار ما
با چنان ساعد که بر بازوی اوستکس نپیچد پنجه‌ی عیار ما
خلق عالم گر شوند اغیار و خصمنیست غم، گر یار باشد یار ما
اوحدی، می‌بوس خاک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #692
ای غم عشق تو یار غار ماجز غمت خود کس نزیبد یار ما
کار ما با غم حوالت کرده‌اینی، به این‌ها برنیاید کارما
در ازل جان دل به مهرت داد و اینتا ابد مهریست بر رخسار ما
ما همان اقرار اول می‌کنیمگر دو گیتی می‌کنند انکار ما
ساقی، از رندان حریفی را بخوانتا به می بفروشد این دستار ما
می بیار و خرقه‌ی ما را بکنتا ببیند مدعی زنار ما
علم نیک و بد چو جای دیگرستاین تفاوت چیست در پندار ما؟
زاهدان فردا چه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #693
تو مشغولی به حسن خود، چه غم داری ز کار ما؟که هجرانت چه می‌سازد همی با روزگار ما؟
چه ساغرها تهی کردیم بر یادت: که یک ذرهنه ساکن گشت سوز دل، نه کمتر شد خمار ما
به هر جایی که مسکینی بیفتد دست گیرندشولی این مردمی ها خود نباشد در دیار ما
ز رویت پرده‌ی دوری زمانی گر برافتادیهمانا بشکفانیدی گل وصلی ز خار ما
تو همچون خرمن حسنی و ما چون خوشه چینانتاز آن خرمن چه کم گشتی که پر بودی کنار ما؟
ز دلبندان آن عالم دل ما هم ترا جویدکه از خوبان این گیتی تو بودی اختیار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #694
چو آشفته دیدی که شد کار مانگشتی دگر گرد بازار ما
میزار ما را، که کار خطاستدلیری نمودن به آزار ما
به فریاد ما گر چنین می‌رسیبه گردون رسد ناله‌ی زار ما
دل ما ننالیدی از چشم تواگر جور کردی به مقدار ما
بجز ما نخواهد خریدن کسیمتاعی که بستی تو در بار ما
چه خسبی؟ که شبهای تاریک خوابنیامد درین چشم بیدار ما
مریز اوحدی را نمک بر جگرکه شوریده او می‌کند کار ما
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #695
از ما به فتنه سرمکش، ای ناگزیر ماکه آمیزشیست مهر ترا با ضمیر ما
ما قصه‌ای که بود نمودیم و عرضه داشتتا خود جواب آن چه رساند بشیر ما
نی‌نی ، به پیک و نامه چه حاجت؟ که حال دلدانم که نانوشته بخواند مشیر ما
ای باد صبح‌دم خبر ما بپرس نیککین نامها نه نیک نویسد دبیر ما
ای صوفی، ار تو منکر عشقی به زهد کوشما را ز عشق توبه نفرمود پیر ما
بس قرنها سپهر بگردد بدین روشتا بر زمین عشق نیابد نظیر ما
پستان خود به مهر بیالود و دوستی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #696
ای پرتو روح‌القدس تابان ز رخسار شمانور مسیحا در خم زلف چو زنار شما
هم لفظتان انجیل خوان، هم لهجتان داودسانسر حواریون نهان در بحر گفتار شما
شماس ازان رخ جفت غم، مطران پریشان دم بدمقسیس دانا نیز هم بیچاره در کار شما
اعجاز عیسی در دو لب پنهان صلیب اندر سلبقندیل زهبان نیم شب تابان ز رخسار شما
از لعلتان کوثر نمی، وز لفظتان گردون خمیمیلاد شادیها همی از روز دیدار شما
زان زلفهای جان گسل تسبیح یوحنا خجلصد جاثلیق زنده‌دل چون من خریدار شما
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #697
مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شمابه فال نیک ندارم جدا شدن ز شما
مگر اجل برهاند مرا ز عشق، ارنهبه زندگی نتوانم رها شدن ز شما
اگر ز خوی شما داشتی خبر دل منعجب نداشتمی بی‌وفا شدن ز شما
ازین صفت که بی‌یگانگی همی کوشیدکرا بود طمع آشنا شدن ز شما؟
دلم بدین صفت ار پایمال غصه شودگریختن زمن و در قفا شدن ز شما
غم شما گر ازین سان کشد گریبانمچه پیرهن که بخواهد قبا شدن ز شما
به اوحدی طمع پارسا شدن می‌کنیدکه بعد ازین نتوان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #698
دراز شد سفر یار دور گشته‌ی مافغان ازین دلی بی‌او نفور گشته ما
به آن رسید که توفان بر آیدم بدو چشمز سوز سینه همچون تنور کشته ما
بخواند راوی مستان به صوت داودیز شوق او سخن چون زبور گشته ما؟
چه بودی آنکه چو حوری در آمدی هر دمبه خانه‌ی چو سرای سرور گشته‌ی ما؟
چه بودی ار خبر او همی رسانیدندبه گوش خاطر از خود نفور گشته ما؟
ز حافظان وفا نیست مشفقی که کندملامت دل از کار دور گشته‌ی ما
حدیث ما تو بگوی، اوحدی که مشغولست
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #699
پرده بر انداخت ز رخ یار نهان گشته‌ی مانوبت اقبال برد بخت جوان گشته‌ی ما
تن همه جان گشت چو او باز به دل کرد نظرباخته شد در نظری آن تن جان گشته‌ی ما
گرچه گران بار شدیم از غم آن ماه ولیهم سبک انداخته شد بار گران گشته‌ی ما
دیده‌ی گریان به دلم فاش همی گفت خود این:کاتش غم زود کشد اشک روان گشته‌ی ما
پیر خرد گرد جهان گشت بسی در طلبشهم به کف آورد غرض پیر جهان گشته‌ی ما
نفس بفرمود بسی، من ننشستم نفسیتا همگی سود نشد سود زیان گشته‌ی ما
ضامن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #700
حلوای نباتست لبت، پسته دهانادر باغ گلی نیست به رخسار تو مانا
زیر لبت ازوسمه نقطهاست، چه روشن؟گرد رخت از مشک زقمهاست چه خوانا؟
گفتم: نتوانی دل شهری بربودننی، چون نتوانی، که شگرفی و توانا؟
بس گوشه نشینی که ز هجر تو بنالداین ناله به گوشت نرسیدست همانا
مردم نه عجب صورت عشقم که بدانندبی‌عشق نشستن عجب از مردم دانا
هر لحظه زبان فاش کند سر دل منپیوسته ز دست تو برنجیم، زبانا
دلسوخته‌ی عشق تو گردید به صد جانغافل مشو از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا