نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,287
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #751
این نوبت آب دیده ز هنجار دیگرستکار دلم نه بر نهج کار دیگرست
از هیچ یار بر دلم این بار غم نبودیاران، مدد، که این ستم از یار دیگرست
ای دردمند عشق، به درمان مدار گوشکامشب طبیب ما بر بیمار دیگرست
در خانه اوست چون نبود، ماه، گو: متابوانگه به روزنی که ز دیوار دیگرست
بر عشق می‌زنم دگر و هر چه باد باد!ای دل، به هوش باش، که این بار دیگرست
جز بهر عشق هر که کمر بست بر میاننزدیک من کمر نه، که زنار دیگرست
ای اوحدی، مجوی تو از عشق نام و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #752
ترک گندم گون من هر دم به جنگی دیگرستروی او را هر زمان حسنی و رنگی دیگرست
تنگهای شکر مصری بسی دیدیم، لیکشکر شیرین دهان او ز تنگی دیگرست
از میان دلبران شنگ و گل رویان شوخیار ما را می‌رسد، شوخی و شنگی دیگرست
بیدلان خسته را زان زلفهای چون رسنهر زمان در گردن دل پالهنگی دیگرست
بی‌وفا خواند مرا خود پیش ازین در عشق اونام من بد گشته بود، این نیز ننگی دیگرست
چون بگویم: صلح کن، گوید: بگیرم در کنارراستی صلحی چنین بنیاد جنگی دیگرست
ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #753
دل به صحرا می‌رود، در خانه نتوانم نشستبوی گل برخاست، در کاشانه نتوانم نشست
گر کنم رندی، سزد، کندر جوانی وقت گلمحتسب داند که: من پیرانه نتوانم نشست
عاقلی گر صبر آن دارد که بنشیند، رواستمن که عاشق باشم و دیوانه نتوانم نشست
زان چنین در دانهای خال او دل بسته‌امکندرین دام بلا بی‌دانه نتوانم نشست
هر کسی با آشنایی راه صحرایی گرفتمن چنین در خانه‌ای بیگانه نتوانم نشست
من که از هستی چو فرزین رفته باشم بارهابر بساط بیدلی فرزانه نتوانم نشست
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #754
صورت او را ز معنی آشنایی با دلستورنه صورتها بسی دانم که از آب و گلست
صورت بت کافری باشد پرستیدن ولیبت پرست ار معنی بت بازیابد واصلست
هر که او را دیده‌ای باشد، شناسد صورتیکار صورت سهل باشد، ره به معنی مشکلست
ما نظر با روی او از راه معنی کرده‌ایمآنکه ما را بسته‌ی صورت شناسد غافلست
چون دلی داری، به دلداری فرو بندش روانور نداری، رو، که ما را این حکایت با دلست
گر فقیه از عشق منعت می‌کند،مشنو،که اوسالها تحصیل کرد و هم چنان بی‌حاصلست
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #755
هم ز وصف لبت زبان خجلستهم ز زلف تو مشک و بان خجلست
تا دهان و رخ ترا دیدندغنچه دل تنگ و ارغوان خجلست
دل به جان از رخ تو بویی خواستسالها رفت و همچنان خجلست
دیده را با رخ تو کاری رفتدل بیچاره در میان خجلست
عذر مهمانم، ای صبا، تو بخواهکه تو دانی که: میزبان خجلست
ای قلم، شرح حال من بنویسکه ز بی خدمتی زبان خجلست
اوحدی کی به پیشگاه رسد؟آنکه از خاک آستان خجلست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #756
انجمن شهر ملای گلستباده بیاور، که صلای گلست
ناله‌ی مرغان سحرخوان به صبحاز سر عشقت، نه برای گلست
بر رخ خوبان جهان خط کشیدسبزه، که خاک کف پای گلست
باغ، که او خاک معنبر کندسنبل او خواجه سرای گلست
پیرهن یوسف مصری، که شهرپرصفت اوست، قبای گلست
سر به در دوست نهادند خلقدر همه سرها چو هوای گلست
اوحدی، اینها همه گفتی، ولیبا رخ آن ماه چه جای گلست؟
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #757
از جام عشق بین همه باغ و بهار م**س.تدوران دهر عاشق و لیل و نهار م**س.ت
ناهید در هبوط و قمر در شرف خرابخورشید در طلوع و فلک ذره‌وار م**س.ت
مجنون و عشق خسته و ایوب و صبر زارتوفان و نوح بیدل و منصور و دار م**س.ت
چندین پیاده بنگر و چندین سوار بینگاهی پیاده بیدل و گاهی سوار م**س.ت
معشوق پردگی و خر پرده‌دار و بازهم پردگی و پرده و هم پرده‌دار م**س.ت
آخر ز بهر کیست، نگویی، بدین صفت؟چندین هزار بیدل و چندین هزار م**س.ت
هشیار بود تا به کنون اوحدی ولی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #758
دل م**س.ت و دیده م**س.ت و تن بی‌قرار م**س.تجانی زبون چه چاره کند با سه چار م**س.ت؟
تلخست کام ما ز ستیز تو، ای فلکما را شبی بر آن لب شیرین گمار، م**س.ت
یک شب صبح کرده بنالم بر آسمانبا سوز دل ز دست تو، ای روزگار، م**س.ت
ای باد صبح، راز دل لاله عرضه دارروزی که باشد آن بت سوسن عذار م**س.ت
از درد هجر و رنج خمارش خبر دهمگر در شوم شبی به شبستان یار م**س.ت
سر در سرش کنم به وفا، گر به خلوتیدر چنگم اوفتد سر زلف نگار، م**س.ت
لب برنگیرم از لب یار کناره گیر
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #759
روی تو، که قبله‌ی جهانستاز دیده‌ی من چرا نهانست؟
جایی بجز از درت ندارمگر درنگری، بجای آنست
در دل زده‌ای تو آتش عشقوین آه، که می‌زنم، دخانست
دل یاد تو در ضمیر داردآن نیست که بر سر زبانست
این سر، که به عاشقی سبک شدبی‌روی تو بر تنم گرانست
وصل تو بدین ودل خریدمگر سود کنیم و گر زیانست
یک بوسه اگر به جان فروشیمنت می‌نه، که رایگانست
با من تن لاغر و دل تنگاز عشق تو کمترین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #760
ماهی، که لبش بجای جانستگر ناز کند،به جای آن است
از چشم دلم نمی‌شود دورهر چند ز چشم سرنهانست
گر در طلبت هزار باشندغیرت نبرم، که بی‌نشانست
آن کو به یقین نبیند او راچون نیک نگه کند گمانست
ای دیده من اول زمانتدریاب، که آخر زمانست
بر یاد تو جامه پاره کردمباز آی، که خرقه در میانست
تخمی که تو کاشتی نمو دادعهدی که گذاشتی همانست
این تن، که بر تو مرده، دل شدو آن دل، که غم تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا