شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2,713
  • بازدیدها 20,172
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #781
چه دستها، که ز دست غم تو بر سر نیست؟چه دیدها؟ که ز نادیدنت به خون تر نیست؟
کدام پشت، که در عهد زلف چون رسنتز بس کشیدن بار بلا چو چنبر نیست؟
حکایتی که مرا از غم تو نقش دلستاگر قیاس کنی در هزار دفتر نیست
هزار جامه‌ی پرهیز دوختیم و هنوزنظر ز روی تو بر دوختن میسر نیست
ز شام تا به سحر، غیر از آن که سجده کنمبر آستان تو هیچم نماز دیگر نیست
اگر تو روی بپیچی و گر ببندی دربه هیچ روی مرا بازگشت ازین در نیست
ز چهره پرده برافکن، که با رخ تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #782
هم خانه‌ایم، روی گرفتن حلال نیستناگفته پرسشی، که سخن را مجال نیست
گفتی: بسنده کن به خیالی ز وصل ماما را بغیر ازین سخنی در خیال نیست
گر ماه صورت تو ببیند، به صدق دلخود معترف شود که: درو این کمال نیست
در پرده‌ای و بر همه کس پرده می‌دریبا هر کسی و با تو کسی را وصال نیست
مشکل در آن که: وصل تو ممکن نمیشودورنه به ممکنات رسیدن محال نیست
لالند عارفان تو از شرح چند و چوناز معرفت خبر نشد آنرا که لال نیست
پرسیده‌ای که: آنچه طلب میکنی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #783
گر سری در سر کار تو شود چندان نیستبا تو سختی به سری کار خردمندان نیست
گردن ما ز بسی دام برون جست و کنونسر نهادیم به بند تو، که این بند آن نیست
ای دل، از میل به چاه زنخ او داریبه گنه کوش، که زیباتر ازین زندان نیست
شمس را دیدم و مثل قمرش نور نداشتپسته را دیدم و همچون شکرش خندان نیست
سنگ جانی، که به سیمین تن او دل ندهدبیش ازینش تو مخوان دل، که کم از سندان نیست
در جهان نوش لبی را نشناسم امروزکه غلام دهن او ز بن دندان نیست
محتسب را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #784
عاشقان صورت او را ز جان اندیشه نیستبیدلانش را ز آشوب جهان اندیشه نیست
از قضای آسمانی خلق را بیمست و بازآفتاب ار باز گشت از آسمان اندیشه نیست
پیش ازین ترسیدمی کز آب دامن‌تر شوداز گریبان چون گذشت آب، این زمان اندیشه نیست
ما ازین دریا، که کشتی در میانش برده‌ایمگر به ساحل می‌رسیدیم، از میان اندیشه نیست
گر چه از رطل گران کار خرد گردد سبکچون سبک روحی دهد رطل‌گران، اندیشه نیست
ای که گل چیدی و شفتالو گزیدی، رخنه جوما تفرج کرده‌ایم، از باغبان اندیشه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #785
با من از شادی وصل تو اثر چیزی نیستدل ریشست و تن زار و دگر چیزی نیست
دل من بردی و گویی که: ندانم که کجاست؟از سر زلف سیاه تو به در چیزی نیست
سینه را ساخته بودم سپر تیر غمتدل نهادم به جراحت، که سپر چیزی نیست
بدو چشمت که: مرابی‌تو به شبهای درازتا دم صبح بجز آه سحر چیزی نیست
گفته‌ای: درد ترا نیست نشانی پیدااشک چون سیم ببین، روی چو زر چیزی نیست
آبرویی نبود پیش تو من بعد مراکه برین چهره بجز خون جگر چیزی نیست
دیگران را همه اسبابی و مالی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #786
جنبیدن این پرده دل افروز گواهیستکندر پس این پرده پر از عربده ماهیست
بر صورت این پرده بزرگان شده حیرانوین خرده ندانسته که: در پرده چه شاهیست؟
این پرده به تلبیس کجا دور توان کرد؟هر موی برین پرده جهانی و سپاهیست
ای آنکه درین پرده شما راست مجالیزان پرده به در هیچ میابید، که چاهیست
این پرده نشین چیست؟ که ما را غرض امروزبر صورت بی‌صورت این پرده نگاهیست
ای کوه بلا بر دل عشاق نهادهآن پرده برانداز، که صد پرده به کاهیست
مطرب، تو بدین پرده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #787
عشرت خلوت و دیدار عزیزان شاهیستوین نداند، مگر آن دل که درو آگاهیست
آن شناسد که: چه بر یوسف مسکین آمداز غم روی زلیخا؟ که چو یوسف چاهیست
دست کوته مکن از باده و باقی مگذارچیزی از عشق، که در روز بقا کوتاهیست
دلم از هر دو جهان روی تو می‌خواهد و اینچون ببینی تو، هم از غایت نیکو خواهیست
تا تو آهو بره را سر به کمند آوردیمپیش ما شیر فلک را هوس روباهیست
مطرب، امشب همه آوازه‌ی خرگاهی زناندرین خیمه، که معشوقه‌ی ما خرگاهیست
فتنه‌ی روی خود، ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #788
در خرابات عاشقان کوییستوندرو خانه‌ی پریروییست
طوق‌داران چشم آن ماهندهر کجا بسته طاق ابروییست
به نفس چون نسیم جان بخشدهر کرا از نسیم او بوییست
ورقی باز کردم از سخنشزیر هر توی آن سخن توییست
من ازو دور و او به من نزدیکپرده اندر میان من و اوییست
سوی او راهبر ندانم شدتا مرا رخ به سایه و موییست
اوحدی، با کسی مگوی دگرنام آن بت، که نازکش خوییست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #789
گو: هر که در جهان به تماشا رویدو گشتما را بس این قدر که: به ما دوست بر گذشت
تا او ز نقش چهره‌ی خود پرده بر گرفتما نقش دیگران ز ورق کرده‌ایم گشت
وقتی ز خلق راز دل خود نهفتمیاکنون نمی‌توان، که ز بام او فتاد تشت
انصاف داد عقل که: در بوستان حسندست زمانه بهتر ازین شاخ گل نکشت
با دوست هر کجا که نشینی تفرجستخواهی میان گلشن و خواهی کنار دشت
روزی شنیدمی به تکلف حدیث خلقعشق آمد، آن حدیث به یک باره در نوشت
آسان بود به سوی کسان رفتن،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #790
دوش چون چشم او کمان برداشتدلم از درد او فغان برداشت
حیرت او زبان من در بستغیرتش بندم از زبان برداشت
بنشینم به ذکر او تا صبحصبح چون ظلمت از جهان برداشت
مطرب آن نغمه‌ی سبک برزدساقی آن ساغر گران برداشت
می و مطرب چو در میان آمدبت من پرده از میان برداشت
چون بدید این تن روان رفتهبنشست و قلم روان برداشت
از تنم رسم آن کمر برزدوز دلم نسخه‌ی دهان برداشت
جان و جانان چو هر دو دوست شدند
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا