You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
شعرکده ** غمکده **
-
نویسنده موضوع
.ARMIN
-
تاریخ شروع
-
پاسخها
3,248
-
بازدیدها
29,721
-
کاربران تگ شده
هیچ
رواق منظر چشم من آشیانه توست | | کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست |
به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل | | لطیفههای عجب زیر دام و دانه توست |
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد | | که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست |
علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن | | که این مفرح یاقوت در خزانه توست |
به تن مقصرم از دولت ملازمتت | | ولی خلاصه جان خاک آستانه توست |
من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی | | در خزانه به مهر تو و نشانه توست |
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست | | دل سودازده از غصه دو نیم افتادست |
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است | | لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست |
در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست | | نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست |
زلف مشکین تو در گلشن فردوس عذار | | چیست طاووس که در باغ نعیم افتادست |
دل من در هوس روی تو ای مونس جان | | خاک راهیست که در دست نسیم افتادست |
همچو گرد این تن خاکی نتواند برخاست | | از سر کوی تو زان رو که عظیم افتادست |
سایه قد تو بر قالبم ای عیسی... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
بیا که قصر امل سخت سست بنیادست | | بیار باده که بنیاد عمر بر بادست |
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود | | ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست |
چه گویمت که به میخانه دوش م**س.ت و خراب | | سروش عالم غیبم چه مژدهها دادست |
که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین | | نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست |
تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر | | ندانمت که در این دامگه چه افتادست |
نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر | | که این حدیث ز پیر طریقتم یادست |
غم جهان مخور و پند من مبر از یاد | | که... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است | | شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است |
ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفتهای | | کت خون ما حلالتر از شیر مادر است |
چون نقش غم ز دور ببینی ش*ر..اب خواه | | تشخیص کردهایم و مداوا مقرر است |
از آستان پیر مغان سر چرا کشیم | | دولت در آن سرا و گشایش در آن در است |
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب | | کز هر زبان که میشنوم نامکرر است |
دی وعده داد وصلم و در سر ش*ر..اب داشت | | امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است |
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
المنه لله که در میکده باز است | | زان رو که مرا بر در او روی نیاز است |
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی | | وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است |
از وی همه مستی و غرور است و تکبر | | وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است |
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم | | با دوست بگوییم که او محرم راز است |
شرح شکن زلف خم اندر خم جانان | | کوته نتوان کرد که این قصه دراز است |
بار دل مجنون و خم طره لیلی | | رخساره محمود و کف پای ایاز است |
بردوختهام دیده چو باز از همه عالم | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است | | به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است |
صراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد | | به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است |
در آستین مرقع پیاله پنهان کن | | که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است |
به آب دیده بشوییم خرقهها از می | | که موسم ورع و روزگار پرهیز است |
مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر | | که صاف این سر خم جمله دردی آمیز است |
سپهر برشده پرویزنیست خون افشان | | که ریزهاش سر کسری و تاج پرویز است |
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
حال دل با تو گفتنم هوس است | | خبر دل شنفتنم هوس است |
طمع خام بین که قصه فاش | | از رقیبان نهفتنم هوس است |
شب قدری چنین عزیز و شریف | | با تو تا روز خفتنم هوس است |
وه که دردانهای چنین نازک | | در شب تار سفتنم هوس است |
ای صبا امشبم مدد فرمای | | که سحرگه شکفتنم هوس است |
از برای شرف به نوک مژه | | خاک راه تو رفتنم هوس است |
همچو حافظ به رغم مدعیان | | شعر رندانه گفتنم هوس است |
صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است | | وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است |
از صبا هر دم مشام جان ما خوش میشود | | آری آری طیب انفاس هواداران خوش است |
ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد | | ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است |
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق | | دوست را با ناله شبهای بیداران خوش است |
نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست | | شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است |
از زبان سوسن آزادهام آمد به گوش | | کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
کنون که بر کف گل جام باده صاف است | | به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است |
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر | | چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است |
فقیه مدرسه دی م**س.ت بود و فتوی داد | | که می حرام ولی به ز مال اوقاف است |
به درد و صاف تو را حکم نیست خوش درکش | | که هر چه ساقی ما کرد عین الطاف است |
ببر ز خلق و چو عنقا قیاس کار بگیر | | که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است |
حدیث مدعیان و خیال همکاران | | همان حکایت زردوز و بوریاباف است |
خموش حافظ و این نکتههای چون زر... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است | | صراحی می ناب و سفینه غزل است |
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است | | پیاله گیر که عمر عزیز بیبدل است |
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس | | ملالت علما هم ز علم بی عمل است |
به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب | | جهان و کار جهان بیثبات و بیمحل است |
بگیر طره مه چهرهای و قصه مخوان | | که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است |
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت | | ولی اجل به ره عمر رهزن امل است |
به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.