متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

***رمان هایی که نباید بخوانیم ***

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Deniz78

کاربر نیمه فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
622
پسندها
6,044
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
سلام به همه رمان خونای جمع یک رمان :wave1:
از اسم تاپیک مشخصه دیگه داستان از چه قراره
ولی از اون جایی که من کلا عادت دارم همه چیو طولانی کنم تصمیم گرفتم باز یک توضیح ضمیمه حرفام کنم :smhile:


توضیح دنیزی:دیدید یه زمانایی یه رمانایی میخونید و انواع اقسام سخنان زیبارو هم به خودتون که وقت گذاشتید تا بخونید و هم به نویسنده گلاب از نوع گلابیش که توهمات ذهن گیراش خیلی گیرایی بدی داشته نسبت میدید؟؟ :hmmsmiley02:

حالا قراره اینجا اونارو معرفی کنید تا بقیه هم مثل شما وقتشون رو هدر ندن...این فکر زمانی اومد تو مغزم که رمانی رو دیدم به نام عروسک مغرور و خروسک خوش صدا:p3o-45:
البته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Deniz78

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • #2
از آنجا که سلیقه ی افراد متفاوت هست گاهی رمانی که از دیدگاه فردی بی ارزش محسوب می شود برای فرد دیگری عالی به حساب می آید.
بدون توهین به فرد نویسنده به نظر من این رمانها ارزش خواندن ندارند.

ازدواج اجباری
الهه آسمانی
اجبار اختیاری.اختیار اجباری
بشنو از دل
تدریس خصوصی
تالاب عشق
تکیه گاهم باش 1.2
تب تلخ
چشمان جادویی
دختران زمینی پسران اسمانی
دروغ دوست داشتنی
لپ های خیس و صورتی


فهرست من بیش از 200 رمان داره که بهتره وقت صرفش نکنین . دوست داشتین بقیه را هم بنویسم. :preved:
 
امضا : دخترعلی

Darya Asemani

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
18
پسندها
473
امتیازها
2,678
  • #3
خب راستش چند وقت پیش رمانی رو به اسم آزاد خوندم که به نظرم وقت تلف کردن بود! ( البته توهین نباشه)
موضوعش نقل یه پسر به اسم آزاد بود که هرکاری دلش میخواست میکرد آخرش میگفت چون اسمم آزاده، آزادم هر کاری بخوام بکنم:p3o-45:

رمان یهو فضای عاشقانه میگیره ولی میزنه به سر پسره و دختره رو میگیره میزنه له و لورده میکنه ! ( کلا فازش مشخص نیست) :22:
توی رمان معلوم نیست کی به کیه واسه همین فکر میکنی یا خودت خنگی یا کلا این رمان بی سر و تهه:scratch-one-s-head:
توی دیالوگ ها هم معمولا کل کل میکنن که آخرش و همین اولش بگم بهتون، دختره یه فصل کتک میخوره و خفه خون میگیره!
من این ها رو گفتم ولی بازم هر کس نظر شخصی خودشو داره شاید شما بخونیدش و عاشقش بشید!:sisi3::hanghead:
 
امضا : Darya Asemani

t.sh

کاربر فعال
سطح
16
 
ارسالی‌ها
789
پسندها
9,340
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
  • #4
می دونید والا یک رمان هست که خیلی ها ازش تعریف می کنن و به من پیشنهاد می دن اما به نظر من در حدی این رمان چرته که واقعا لایقشه همون اوایل کار ول بشه و نخونده بمونه!
هر چند که من به نویسنده فرصت می دم و تقریبا تا اواسطش می خونم...
رمان در همسایگی گودزیلا...
باز هم هرکس سلیقۀ خودش رو داره...
 

HanAneH

کاربر نیمه فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
552
پسندها
17,195
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
  • #5
یک رمانی هست به اسم همخونه شیطون من یا همخونه ی دیوونه ی من،درست یادم نیست.
پسره تیک عصبی داره و یه دختررو پدرش و برادرش میفرستن خونه‌ی این پسره و اخرش دختره کتک میخوره و بعد از چند سال دوباره هم رو میبینن و باهم ازدواج میکنن.
به نظر من رمان چرتی بود و الکی وقت صرفش کردم.
کلا قضیه خیلی مضخرف بود.
 
امضا : HanAneH

Deniz78

کاربر نیمه فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
622
پسندها
6,044
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #6
قرعه به نام سه نفر

این رمان به شدت تخیلی و غیر قابل پیش بیتی هست

البته نه تخیلی از نوع ماورا ...از نوعی که دختر پسراش همه ابر قهرمانن :p3o-45:
تو رمانش فضا سازی دیدع نشده و فقط امار رنگ رژدختر همسایه و رنگ لباس بالا و پایین پسرهمسایع داده شده:broken-heart:
خلاصه که ضعیفه
 
امضا : Deniz78

Mahrokh

کاربر نیمه فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
523
پسندها
2,210
امتیازها
13,073
مدال‌ها
11
  • #7
بدون توهین به این نویسندگان باید بگم
رمان های
لکسوز
مازراتی تهران
پرنسس لجباز من
ازدواج به سبک های مختلف مانند دزدی اجباری و دیگر...
رمان های کلکلی بدون اساس و غیره
 
امضا : Mahrokh

1010_

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
2,029
پسندها
104,735
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سن
38
  • #8
توهین باشه یا نباشه ب من ربطی نداره
نویسنده باس انتقاد پذیر باشه
پس من اینکارو لطفی میدونم در حقش
رمان در همسایگی گودزیلا
چرت ترین رمانی ک تابحال خوندم
اصن ک چی
دختره و پسره جنگ و دعوا میکنن اخرشم تو بیمارستان ب همدیگه نگاه میکنن
اره بیمارسرتان بخاطر نقشه چرتی ک ریفیق دختره برای رسیدن این دوتا کشیده بود
مگه میشه دکتره الکی الکی ادم بخوابونه تو بیمارستان
ی رمان بنویسین با عقل جور در بیاد حاجیا

والا تحفه خوبیم نبود ازبس تعریف کرده بودن فک کردم ی چیز اندر باحالیه
 

Mélomanie

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,100
پسندها
43,824
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
سن
21
  • مدیر
  • #9
با عرض پوزش از نویسندگان من رمان داغون زیاد خوندم! البته تا نصفه خوندم دیدم خیلی بی‌خودن حذف کردم://
بدترین رمانی که یادم میاد اسمش هم، قرار نبود، بود!=/
پیشنهاد می‌کنم اصلااا نخونید که پشیمون میشید با این لوس بازیای تو رمان:///
یه رمان دیگه هم هست توی سرم که نویسندش هم یکی از نویسندگان رنگی سایتمون هستن پس برای ناراحت نشدنش سکوت میکنم و زیپ دهنم رو میکشم-_-
با تشکر*-*
 

زهرازارا.فرزین

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
4,524
امتیازها
21,413
مدال‌ها
12
  • #10
تمام رمان های اقای مودب پور ( قصد توهین ندارم ولی واقعا دوست دارم وقتی به چیز پول می دم،بدردم بخوره)
شراره های عشق(ماشالا خانم بدون داشتن احساس شرمی کسای دیگرو به عنوان خانواده قبول می کنه)
تمامی رمان های خانم فرشته تات شهدوست(حرفی درباش نمی زنم ولی باید ژانر تخیلی بغل ژانر های دیگه اش اضافه کنه )
در همسایگی گودزیلا(باورتون میشه من از اول تا اخر فهمیدم چشمای رها خیلی خوشگله و فامیلیش شایانه:|)
تمامی رمانهای خانم مرجان فریدی (به خودشون حتی زحمت اینو ندادن غلط املایی هاشونو تصحیح کنن ولی اومدن زدن رمانها فروشی،دست مریزاد)
رمان افسونگر ( به نظر من بیشتر جنبه سیاسی داشت از اونجایی که پدر و برادر افسون،افسون رو یک تروریست می دیدن)
اگه گفتی من کیه ام؟(حداقل یکم فرهنگ ظاهری توی رمان نشون می...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : زهرازارا.فرزین
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا