متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار رهگذر ذهن |M.HADI کاربر انجمن یک رمان

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • نویسنده موضوع
  • #21
شب چرا بیتاب است ؟
از چه دلگیر شده ؟
زرق و برقش پس کو ؟
تا کجا میخواهد
زین سیاهی که در اوست
و غمی کز دل او میجوشد
به در آید و به هنگامه ی خورشید
دلش شاد شود ؟
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • نویسنده موضوع
  • #22
شب است و بار دگر چشم من به تنهاییست
محل سیر دلم عالم پریشانیست
هزار طعنه شنیدم اگر چه از دلدار
هنوز، واله دو دیده؛ به سوی رسواییست
صبا ز بردن نامه بسی خجل گشته
قلم به یاد نکویش هنوز هم جاریست
اگر چه با دل من نا سزا همی گوید
به قلب، لیک نِشیند چرا که رویاییست
 
امضا : hadi

موضوعات مشابه

عقب
بالا