متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های مرجان امیری

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #31
من تو را ترانه میگویم...
و تو خوابی !!!
من تو را عشق میخوانم...
و تو نسیمی !!!
خواهی گذشت بی درنگ ...
بی صدا
گویا دلم سرزمینت نیست ...​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #32
درانتظار نشسته ام بیایی و بخوانی
اشعاری که برایت عاشقانه سروده ام...

گر نیایی و نبینی
ای سرو من
چه اهمیت دارد ... سروده هایم ...
روزگاران پی در پی ....
هزاران چشم دیده باشند ...و هزاران آری...

گویا کماکان ...
از تو در تبعیدم
و تو با من بیگانه ....
و خدایم
آه ای خدایم ....
میشود آیا انتظار را چله نشیند بی انتها ؟؟؟
و دردم را دچار آید ؟؟؟ ....​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #33
شب با سکوتی زیبا » پُر آهنگ ...
به وجد می آورد هر شاعری را...
دور از غمُ اندوهِ بی رحم...دور از هیاهو...
آشوبُ... یک جنگ...
و چه زیباست آسمان ِ شب‌
راه شیری درنیمه شب...
سو سوی بی تاب ِ ستاره ها را
و چه رویایی می یازد هر دم...
خنکای نسیم.....
رقص کنان مَستور...
در پیچ ُ تاب ِگیسوانم “
حس میکنم خوب...
نور ِمهتاب را روی گونه هایم...روی پیشانی
سمفونی حور“ حورِ طبیعت ...آوا به آوا »​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #34
سایه به سایه...
در شاخه سار ِ... حیاط مادر »
درخشش ِ هر شبنم ِ روان ...
روی برگِ گُلهای باغچه ...
پیچیده در هم آغوش به آغوش .
شب بوها به خنده ، پیچک ها رونده “
گنجشک هایی “
خسته ُ و آرام...
خوابیده روی شاخساران...
آمد صدایی ...
این سو و آن سو...
دنبال یک نور گیجُ سرگردان...
گو شاپرک ها ...
بی تابِ بی تاب...
در پی یک نور“
نورِ چراغ ِ ... حیاط مادر“
با اینکه گویا آهنگ به آهنگ“​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #35
سرشار از سکوت...
می بویم شب را...
می فهمم شب را...
آنچه خواهد ماند در روان من »...
سکوت یعنی شب ...
شب پر از آهنگ ! ! تار ِ موهایم »
چنگ ِ شاخساران ....
چون شاخه های آبشار طلایی...
خواهد بارید ...
انواری از نور »...
فکر هایی تازه...
اندیشه ای نو...
می آید سراغم...هر شب به هر شب...»
بهتر از دیشب .»
می دهد به جانم ...
روح ُ روانم...
آرامشی ناب...
نابِ ... ناب ِ... ناب
با التهاب ِ یک تب شیرین...
خوابی دل انگیز “
در حریری نرم...
همچون.... پرنیان
خوابـــــی آرام...آرام ِ ...آرام » ...​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #36
آسمان ابری ایست , باز
و به جای " باران
شوق بر آفاق روانم جاریست...
نور می بارد باز ...
و دلم چون خورشید " روشن ...
کوه نور بر وجودم عشق می تاباند...
می نوازد ،بر چنگ " بر سکوتم آهنگ "
داد گوید" ساز ' گوید خبری است !!!
خبری ایست از " تبار ملکوت"
داد گوید" راست ' گوید سفری است !!!
سفری ایست از " دیار ناسوت "
و به ذوق پرواز ...
اوج خواهم گرفت ...
تا بیابم " جبروت "
و رسیدم تا آن "سبزه سوار"
تک درختم یافتم '''​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #37
وه ' چه زیباست هنوز...
زیر نور مهتاب...
می شود سازم " جور
و نسیمم...بوده است...
آن " کهن دیرینه" یار عزیز...
وه " که خواهم خواند با سوز و گداز...
که کجایی " ای یار "
و تو را خواهم خواند ...
تا بیایی و شوم همسفر" روح جهان "
و تو می آیی ...
باز " از دیارت لاهوت "
و مرا خواهی داد...
یار "بال پرواز "
عاری از "جذبهِ انسان بودن "
عاری از آنچه که بودم " خود ' من "​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #38
و فراسوی "مکان "
و فراسوی " زمان "
آنچه بوده است " جهان "
خواهم دید ... آه باز خواهم دید...
از نگاهی که 'ز' چشمان تو بر میخیزد...
آه ای جان....
ای کهن دیرینه ...
همچنان " خواهم دید...
از نگاهی " که 'ز' چشمان تو بر می خیزد...
خارج از " جذبه انسان بودن "
خارج از جذبه " خود ' من " بودن .....​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #39
گاهی میشوم کودکی پر "ز" اشتیاق
از برای آغوش مادر...
آن زمان که تو را آواز میدهم ...
و گرم میشوم ... گویا هر فصل تابستانی'ست
...
گاهی میشوم مردابی پر "ز" اشتیاق
از برای ابر شدن و باریدن
آن زمان که تو را تشنه می پندارم...
و گوارای وجودت میشوم...
گویا تا کنون شوکران می' جامت بود.
...
گاهی میشوم یک خواهش پر "ز" اشتیاق
از برای محفل شدن...
آن زمان که تو را خسته می پندارم
و آسمان رویایت میشوم ...
گویا پرواز را افسانه می یافتی .

و تو را " آزاد " خواهم یافت ...​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #40
گر تـو را نــبخشم
در زندان کینه و نفرت خویش خواهم پوسید
و من هربار
با اندیشه ای محدود...
آرام ... آرام خواهم مُرد
گویا هرگز نزیسته ام
و تا کنون با خِرَد غریبه بوده ام .
به گمان خویش خواهم توانست...
به سوی تفکری زیــباتر از دیروز
گام بردارم
و شادمانی را در بر خویش بیافشانم
و می پندارم
خوشبختی افسانه نیست .​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا