متون و دلنوشته‌ها ۩فَلسَــفــانِـہ اَز دِلــ۩

[Mélomanie]

کی به انداختن سنگ پیاپی در اب
ماه را می شود از حافظه اب گرفت​

 

[Mélomanie]

دوباره خاطره کسی را به یاد اورده ای که تازه به نبودنش عادت کرده ای و باز اینده ات پر از نبودن کسی در گذشته میشود و این قشنگترین اتفاق دنیاست...​

 

[Mélomanie]

در اینجا کس نمی فهمد زبان صحبت ما را
مگر ایینه دریابد حدیث حیرت ما را...​

 

[Mélomanie]

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
همتی کن و بگو حوض این ماهی ها بی اب است!​

 

[Mélomanie]

ابرها به اسمان تکیه میکنند
درختان به زمین
و انسانها به مهربانی یکدیگر..ـ​

 

[Mélomanie]

با امدن زمستان اجاق خاطره ها را روشن بگذاریم تا دچار سردی فاصله ها نشویم...​

 

[Mélomanie]

دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن های دور می ترسم!​

 

[Mélomanie]

نگه داشتن عشق مثل نگه داشتن اب توی دسته
فکر می کنی تو دستته
اما وقتی دستتو باز می کنی میبینی هیچی ازش نمونده جز خیسی خاطرات...!​

 

[Mélomanie]

زندگی وقت کمی بود و نمدانستیم
همه عمر دمی بود و نمیدانستیم
حسرت رد شدن ثانیه های کوچک
فرصت مغتنمی بود و نمیدانستیم
تشنه لب عمر به سر رفت و به قول سهراب
اب در یک قدمی بود و نمیدانستیم...​

 

[Mélomanie]

نمی توان با سنگ اندازی پیاپی
ماه را از حافظه اب گرفت!​