شاعر‌پارسی اشعار جلیل صفر بیگی

  • نویسنده موضوع Bina.a
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 51
  • بازدیدها 1,005
  • کاربران تگ شده هیچ

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #41
این صفحه‌ی مانیتور من؟ نه تن توست
این شعله‌ی سرکش از تن روشن توست
باریدن انگشتانم بر کیبورد
واکردن دکمه‌های پیراهن توست

°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Bina.a

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #42
لطفا دو سه سطر زندگی قرض بگیر
لای کلمات مرده را درز بگیر
نگذار به مردن دلم بو ببرند
این شاعر مرده را خودت فرض بگیر

°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Bina.a

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #43
با تو دل من پر از کبوتر شده است
حال من و شعرهایم بهتر شده است
حالا تو منی و من تو هستم با تو
تنهایی من چند برابر شده است

°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #44
رودی زخمی که در نمک غوطه‌ور است
خاک تلخی که حاصلش نیشکر است
نخلی بی سر که ریشه در خون دارد
چاه نفتی که در خودش شعله‌ور است


°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #45
گفتیم چقدر چوب باور بخوریم
حرص پدر و غصه‌ی مادر بخوریم
ربطی نه به گرگ دارد این قصه نه چاه
مجبور شدیم تا برادر بخوریم

°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #46
مانند همیشه چشم هایم به در است
بر سفره‌ی ما جگر نه، خون جگر است
ته مانده‌ی سفره‌ی شما را آورد
آری، پدرم مورچه‌ی کارگر است

°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #47
هرچند که خشک چوب این جالیزم
از جای خودم درخت برمی‌خیزم
از زندگی مترسکی، خسته شدم
دارم به خودم کلاغ می‌آویزم

°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #48
شاید دل اگر مقابلش سد می‌شد
در رفتن از این شهر مردد می‌شد
ریلی که قطار را از اینجا می‌برد
از داخل چشم‌های من رد می‌شد

°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #49
تا عشق درون دل من پهلو زد
مرگ آمد و در برابرم زانو زد
ناگاه کلاهم سر من را دزدید
تنهایی از پشت به من چاقو زد

°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/5/20
ارسالی‌ها
977
پسندها
26,460
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
سن
20
سطح
28
 
  • #50
از شعله شعر من زبان می‌سوزد
حرفی بزنم اگر، دهان می‌سوزد
چندی است سرم لانه‌ی ققنوسان است
بالی بتکانم، آسمان می‌سوزد

°•جليل صفربيگی•°
 
امضا : ~naz

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا