~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #41 این صفحهی مانیتور من؟ نه تن توست این شعلهی سرکش از تن روشن توست باریدن انگشتانم بر کیبورد واکردن دکمههای پیراهن توست °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
این صفحهی مانیتور من؟ نه تن توست این شعلهی سرکش از تن روشن توست باریدن انگشتانم بر کیبورد واکردن دکمههای پیراهن توست °•جليل صفربيگی•°
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #42 لطفا دو سه سطر زندگی قرض بگیر لای کلمات مرده را درز بگیر نگذار به مردن دلم بو ببرند این شاعر مرده را خودت فرض بگیر °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
لطفا دو سه سطر زندگی قرض بگیر لای کلمات مرده را درز بگیر نگذار به مردن دلم بو ببرند این شاعر مرده را خودت فرض بگیر °•جليل صفربيگی•°
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #43 با تو دل من پر از کبوتر شده است حال من و شعرهایم بهتر شده است حالا تو منی و من تو هستم با تو تنهایی من چند برابر شده است °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
با تو دل من پر از کبوتر شده است حال من و شعرهایم بهتر شده است حالا تو منی و من تو هستم با تو تنهایی من چند برابر شده است °•جليل صفربيگی•°
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #44 رودی زخمی که در نمک غوطهور است خاک تلخی که حاصلش نیشکر است نخلی بی سر که ریشه در خون دارد چاه نفتی که در خودش شعلهور است °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
رودی زخمی که در نمک غوطهور است خاک تلخی که حاصلش نیشکر است نخلی بی سر که ریشه در خون دارد چاه نفتی که در خودش شعلهور است °•جليل صفربيگی•°
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #45 گفتیم چقدر چوب باور بخوریم حرص پدر و غصهی مادر بخوریم ربطی نه به گرگ دارد این قصه نه چاه مجبور شدیم تا برادر بخوریم °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
گفتیم چقدر چوب باور بخوریم حرص پدر و غصهی مادر بخوریم ربطی نه به گرگ دارد این قصه نه چاه مجبور شدیم تا برادر بخوریم °•جليل صفربيگی•°
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #46 مانند همیشه چشم هایم به در است بر سفرهی ما جگر نه، خون جگر است ته ماندهی سفرهی شما را آورد آری، پدرم مورچهی کارگر است °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
مانند همیشه چشم هایم به در است بر سفرهی ما جگر نه، خون جگر است ته ماندهی سفرهی شما را آورد آری، پدرم مورچهی کارگر است °•جليل صفربيگی•°
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #47 هرچند که خشک چوب این جالیزم از جای خودم درخت برمیخیزم از زندگی مترسکی، خسته شدم دارم به خودم کلاغ میآویزم °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
هرچند که خشک چوب این جالیزم از جای خودم درخت برمیخیزم از زندگی مترسکی، خسته شدم دارم به خودم کلاغ میآویزم °•جليل صفربيگی•°
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #48 شاید دل اگر مقابلش سد میشد در رفتن از این شهر مردد میشد ریلی که قطار را از اینجا میبرد از داخل چشمهای من رد میشد °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
شاید دل اگر مقابلش سد میشد در رفتن از این شهر مردد میشد ریلی که قطار را از اینجا میبرد از داخل چشمهای من رد میشد °•جليل صفربيگی•°
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #49 تا عشق درون دل من پهلو زد مرگ آمد و در برابرم زانو زد ناگاه کلاهم سر من را دزدید تنهایی از پشت به من چاقو زد °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
تا عشق درون دل من پهلو زد مرگ آمد و در برابرم زانو زد ناگاه کلاهم سر من را دزدید تنهایی از پشت به من چاقو زد °•جليل صفربيگی•°
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 975 پسندها 26,452 امتیازها 46,073 مدالها 19 11/1/21 #50 از شعله شعر من زبان میسوزد حرفی بزنم اگر، دهان میسوزد چندی است سرم لانهی ققنوسان است بالی بتکانم، آسمان میسوزد °•جليل صفربيگی•° امضا : ~naz
از شعله شعر من زبان میسوزد حرفی بزنم اگر، دهان میسوزد چندی است سرم لانهی ققنوسان است بالی بتکانم، آسمان میسوزد °•جليل صفربيگی•°