نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

همگانی "تاپیک جامع گزیده اشعار شاعران"

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,451
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #231
ای دل! ز هرچه هست چه باور کنی چه نه
باید کشید دست چه باور کنی چه نه

تا کی به پای آمدنش صبر می‌کنی؟
دل برد و دل نبست چه باور کنی چه نه

وقتی که رفت در غمش اشکی نریختم
اما دلم شکست...چه باور کنی چه نه

سربسته گویمت سخن: آنکس که دوست بود
با دشمنت نشست چه باور کنی چه نه

حالا مدام شمع بسوزان بر این مزار
پروانه مرده است... چه باور کنی چه نه

#مجید_ترکابادی‌

 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,451
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #232
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست

در من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انـگیز دریاست

گل کرده باغی از ستاره در نـگاهت
آنک چراغانی که در چشم تو برپاست

بیهوده می کوشی که راز عاشقی را
از من بپـوشانی که در چشم تو پیداست

ما هر دُوان خاموش خاموشیم، اما
چشمان ما را در خـموشی گفت و گوهاست

#حسین_منزوی



 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,451
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #233
به تو گفتم:گنجشك كوچك من باش
تا در بهار تو
من درختی پر شكوفه شوم
و برف آب شد
شكوفه رقصید آفتاب درآمد.


#احمد_شاملو


 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,451
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #234

تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق


عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق


تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان


نام من بادا نوشته بر سردیوان عشق

#سنایی



 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,451
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #235

مژدهٔ وصل توام
ساخته بیتاب امشب


نیست از شادی دیدار
مرا خواب امشب


دورم از خاک در یار و
به مردن نزدیک


چون کنم چارهٔ من چیست
در این باب امشب ..؟


#وحشی_بافقی




 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,451
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #236

هوا هوای بهار است و ناله ناله ی شب
چقدر فاصله اینجاست در پیاله ی شب

چقدر بین من و تو .. ولش کن اصلا هیچ
چه قدر حوصله دارد غم نخاله ی شب

همین که از تو نوشتم شبم مفصل شد
همین به فکر تو بودن کشِ کشاله ی شب

هوای خوب و بهاری غم نزول خیال
چه فحش ها که نکردم به شب حواله ی شب

دلم خنک نشد از آن همه تخیل وصل
خنک نشد دلم از کاغذ مچاله ی شب

نوشت نسخه که باران به درد من بارد
پس از معاینه بنوشت سرمقاله ی شب

خدا کند که بمیری مرا چنین کردی
فتادم از سر شب من به قعر چاله ی شب

شب فراغ و غمی که همیشه با عرفان
شدم شبیه ستاره من از سلاله ی شب

#عرفان_اسماعیلی


 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,451
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #237
ای دل شکایت‌ها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمی‌ترسی مگر از یار بی‌زنهار من

ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیده‌ای شب تا سحر آن ناله‌های زار من

اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان
این بس نباشد خود تو را کاگه شوی از خار من

یادت نمی‌آید که او می کرد روزی گفت گو
می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من

چون مهر دیدم رای او افتادم اندر پای او
گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من

#حضرت_عشق_مولانا


 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,451
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #238

بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟


گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟


مرغ عشقی شده دل میل پریدن دارد


بال و پر در قدمت لانه شدن را بلدی؟


#علی_نیاکوئی_لنگرودی
♥️
‌‌
 
امضا : NASTrr

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #239
ای بوسه ات ش*ر..اب و ، از هر ش*ر..اب خوش تر
ساقی اگر تو باشی ، حالم خراب خوش تر

بی تو چه زندگانی ؟ گر خود همه جوانی
ای با تو پیر گشتن ، از هر شباب خوش تر

جز طرح چشم مستت ، بر صفحه ی امیدم
خطی اگر کشیدم ، نقش بر آب خوش تر

خورشید گو نخندد ، صبحی تتق نبندد
ای برق خنده هایت ، از آفتاب خوش تر

هر فصل از آن جهانی است ، هر برگ داستانی
ای دفتر تن تو ، از هر کتاب خوش تر

چون پرسم از پناهی ، پشتی و تکیه گاهی
آغوش مهربانت ، از هر جواب خوش تر

خامش نشسته شعرم ، در پیش دیدگانت
ای شیوه ی نگاهت ، از شعر ناب خوش تر

حسین منزوی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #240
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست

شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست

چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست

عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست

با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست

جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست

خود در این خانه نمی خواند کسی خط خرد
تا در این شهریم آری شهریاری عشق راست

عشق اگر گوید به می سجاده رنگین کن ، بکن
تا در این شهریم ، آری شهریاری عشق راست

عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ
کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا