مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

- HaDiS.Hs -

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/11/20
ارسالی‌ها
1,032
پسندها
10,776
امتیازها
30,873
مدال‌ها
15
سطح
20
 
  • #3,981
یه رمانی هست که توی انجمن نوشته میشد گمش کردم
درمورد دو تا دختر بود که میخواستن یه موجودی به اسم گونوم و احضار کنن
لطفا اگه کسی میدونه کودوم رمانه بگه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fariba aaa

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
24/4/20
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #3,982
سلام
رمانی بود دختره همسرش فوت کرده و به اصرار خانواده خودش و خانواده شوهرش میخوان به برادرشوهرش بدن دختره پرستاره در اخر متوجه میشن پدرشوهرش میخواسته رستوران خانوادگیش رو که پسرش به نامش کرده بوده پس بگیره...؟ ممنون
رمان تا آسمان
 

mehrazar

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/1/21
ارسالی‌ها
79
پسندها
135
امتیازها
578
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #3,983
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

zariii_

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
26/10/20
ارسالی‌ها
36
پسندها
67
امتیازها
103
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
1
 
  • #3,984

Fariba aaa

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
24/4/20
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #3,985
بهترین رمانی که خوندین تا حالا چی بود؟؟
فرستاده
سفربه دیار عشق
پیچک سرمازده
عروسک جون
اخرین برف زمستان
اسمانم هرگز نارنجی نمیشود
ماه پیشونی
اوای شهر
دالان بهشت
از عشق بدم میاد
حریری به رنگ ابان
بنبست بهشت
فصل پنجم عاشقانه هایم
رقصنده با تاریکی
عهدی در پاییز
مرد قد بلند
زروان
شهد گس
قشاع
کومه
به نجابت مهتاب
عابربی سایه
این مرد امشب میمرد
غربت تنهایی
ابرویم را پس بده
تا اسمان
مرواریدهای احساس
می گل
انتخاب دوم
ردهای ماندگار
تو هنوز اینجایی
اشور
حصار تنهایی من
طلوع از مغرب
روز نودوسوم
خشت واینه
سرگیجه های تنهایی من
بن بست
بانوی سرخ
زندگی خصوصی
دژکوب
به نجابت مهتاب
رویای خام
چشمان خاکستری
دالیت
اسطوره
 
آخرین ویرایش

Mobina.mff

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/12/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
7
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #3,986
سلام ، خسته نباشید ، من یک رمان قبلا خونده بودم و الان دنبالشم اسمش یادم نیست خیلی هم گشتما ولی خب دیگه.......در مورد دو تا دوست بودن که با همخیلی خیلی صمیمی بودن من این طور یادمه ، بعد این دخترآ با یه پسری آشنا میشن ، شخصیت اصلی داستان همون دختره یواش یواش از اون پسره خوشش میاد پسره حتی یک کادو برای یادگاری هم میخره براش اینم رویای دخترونه داشته که این عاشقشه ، پسرخالش (فکرکنم )عاشق و شیدای این بوده ولی این اونو نمی خواسته چون اون پسره رو دوست داشته ، خبر میرسه بهش که عروسی دوستشه که فکر کنم توی یک شهری بود ، بعد میر ه میبینه عروس دوستشه داماد عشقش ، خیلی دلش میشکنه یکم میمونه بعد بر می گرده خونه که میبینه پسرخالش اونجاس ، پسرخالش میدونسته که این عاشق اون پسرس چون دختره داشته درمورد اون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Sebkha

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
6/2/21
ارسالی‌ها
3
پسندها
6
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #3,987
سلام خسته نباشید
دنبال یه رمانم در مورد یه زن که تو سن ۱۶سالگی ازدواج می‌کنه ،شوهرش پزشک ،دوتا بچه داره ، یه دختر یه پسر ،سن 30سالگی با یه پسر دوست میشه همیشه ساده پوش بوده از شوهرش جدا میشه بعد بخاطر دخترش دوباره ازدواج می‌کنه با شوهرش
یک مشت خالی از زندگی
 

Sebkha

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
6/2/21
ارسالی‌ها
3
پسندها
6
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #3,988
Jjjj:
سلام

ترو خدا من یه رمان میخام که ماههاست دنبالش میگردم خوره مغزم شده که دوباره بخونم ولی اسمش یادم نیست

دخترداستان از ی خانواده ای یوده که پدرش قاضی بوده و خودشم خیلی درس خون بود دوست پسری داشت که یرا ادامه تحصیل به کانادا رفته بود چندتا عکس به دست پدرش میرسه از رابطه دخترش با پسره دختر برا این که آبروی باباش نره با پسر دوست باباش که اسمش یاسین بود ازدواج میکنه و عاشقش میشه و دختر داستان بعداتفاقاتی که میقته یرا ادامه تحصیل به استرالیا میره مهندسی پزشکی میخونه و برمیگرده

میشه کمکم کنید
 

mademoiselle.asal

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
23
پسندها
43
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #3,989
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا