Jjjj:
سلام
ترو خدا من یه رمان میخام که ماههاست دنبالش میگردم خوره مغزم شده که دوباره بخونم ولی اسمش یادم نیست
دخترداستان از ی خانواده ای یوده که پدرش قاضی بوده و خودشم خیلی درس خون بود دوست پسری داشت که یرا ادامه تحصیل به کانادا رفته بود چندتا عکس به دست پدرش میرسه از دخترش با پسره دختر برا این که آبروی باباش نره با پسر دوست باباش که اسمش یاسین بود ازدواج میکنه و عاشقش میشه و دختر داستان بعداتفاقاتی که میقته یرا ادامه تحصیل به استرالیا میره مهندسی پزشکی میخونه و برمیگرده
میشه کمکم کنید