مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

tosha

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
4/4/18
ارسالی‌ها
1,751
پسندها
12,794
امتیازها
46,673
مدال‌ها
5
سطح
0
 
  • #31
سلام
داستان درباره یه دختره روستاییه یه روز که میره سر چشمه اب بیاره اربـاب روستا رو میبینه ولی نمیدونه اون اربابه دختره تو خونه اربـاب کار میکرده وقتی اربـاب روستا میبینه اون دختره تو خونش کار میکنه اونو خدمت کار شخصی خودش میکنه دختره یه داداش داشته که تو شهره داداشش از دوسته دختره خواستگاری میکنه و از واج میکنن ولی دوست دختره که با هم تو خونه اربـاب کار میکردن داداشه دختره رو ول میکنه و با یکی دیگه میره یه دفعه هم اربـاب به دختره میگه که ماشینش و بشوره دختره هم میره اب میریزه داخل ماشین تا این که دختره قراره با یه کسی ازدواج کنه ولی اربـاب نمیزاره دختره رو جلو خواستگارش بد نشون میده
 
امضا : tosha

سالخورده و گربه اش

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
4/6/18
ارسالی‌ها
947
پسندها
19,428
امتیازها
42,073
مدال‌ها
36
سن
18
سطح
24
 
  • #32
سلام دوستان :)
دنبال رمانی میگردم، که در مورد دختری بود که با دوستش برای تست بازیگری میرن در صورتیکه خودش نمیخواسته تست بده، ولی اتفاقی میفته که بعد از تست دادن قبول میشه.
باباش مدیر بازنشسته س و تک فرزنده و بعد از بازی، خیلی معروف میشه.
یه مرد به اسم آرشاویر چون شبیه عشقش توی ایتالیا بوده، عاشقش میشه ولی پسره فک کنم مبتلا به پارانویا بوده چون عشق ثابقش مازوخیست بوده و در نهایت همین باعث شده که بمیره.
دختره با کمک پدر شوهرش، آرشاویرو درمان میکنه.
توسکا از هما پور اصفهانی
خیلی قشنگه^-^
 
امضا : سالخورده و گربه اش

tosha

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
4/4/18
ارسالی‌ها
1,751
پسندها
12,794
امتیازها
46,673
مدال‌ها
5
سطح
0
 
  • #33
سلام
داستان درباره یه دختره روستاییه یه روز که میره سر چشمه اب بیاره اربـاب روستا رو میبینه ولی نمیدونه اون اربابه دختره تو خونه اربـاب کار میکرده وقتی اربـاب روستا میبینه اون دختره تو خونش کار میکنه اونو خدمت کار شخصی خودش میکنه دختره یه داداش داشته که تو شهره داداشش از دوسته دختره خواستگاری میکنه و از واج میکنن ولی دوست دختره که با هم تو خونه اربـاب کار میکردن داداشه دختره رو ول میکنه و با یکی دیگه میره یه دفعه هم اربـاب به دختره میگه که ماشینش و بشوره دختره هم میره اب میریزه داخل ماشین تا این که دختره قراره با یه کسی ازدواج کنه ولی اربـاب نمیزاره دختره رو جلو خواستگارش بد نشون میده
 
امضا : tosha

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • #34
سلام من دنبال ی رمان میگردم خیلی وقت پیش خوندم چیز کمی فقط يادمه گفتم شاید کسی اينجا خونده باشدش

راجب ی دختره ک خیلی با درک و فهمه ی جورايي همیشه گره کار همه رو باز میکنه انقد با فهمه ک کسی رو حرفش نه نمياره داستان از پارت اول از جایی شروع ميشه ک قراره برای دوست همین دختر خواستگار بیاد و دوستش مث همیشه منتظره تا این دختره تو خواستگاريش پادرمياني کنه چون ار خواستگاره خوشش نمياد خلاصه وقتی دوستش داره از استرس میمیره یهو سروکله ناجیش ینی همین دختر با درکمون پیداش میشه و ميگ بدون من میخواستین دوستمو شوهر بدین خانواده خواستگارم میشوره میزاره البته با ادب جوری ک هیچکی نميتونه ی چی بگه بااین ک سنش کمه ولی بیشتر شبیه مادر دوستاشه تا دوستشون

اوففففففف مردم انقد تایپیدم
 
امضا : Deniz78

Mehrafrooz

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
11
پسندها
93
امتیازها
90
سطح
0
 
  • #35
لینک دانلودشو داری؟
البته دوتا رمان دیگه از همین نویسنده خوبمون هست به اسم جدال پرتمنا و قرار نبود به قدری زیبا هستن که من هر 2 ماه یه بار میخونمشون
 

Mehrafrooz

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
11
پسندها
93
امتیازها
90
سطح
0
 
  • #36
سلام من دنبال ی رمان میگردم خیلی وقت پیش خوندم چیز کمی فقط يادمه گفتم شاید کسی اينجا خونده باشدش

راجب ی دختره ک خیلی با درک و فهمه ی جورايي همیشه گره کار همه رو باز میکنه انقد با فهمه ک کسی رو حرفش نه نمياره داستان از پارت اول از جایی شروع ميشه ک قراره برای دوست همین دختر خواستگار بیاد و دوستش مث همیشه منتظره تا این دختره تو خواستگاريش پادرمياني کنه چون ار خواستگاره خوشش نمياد خلاصه وقتی دوستش داره از استرس میمیره یهو سروکله ناجیش ینی همین دختر با درکمون پیداش میشه و ميگ بدون من میخواستین دوستمو شوهر بدین خانواده خواستگارم میشوره میزاره البته با ادب جوری ک هیچکی نميتونه ی چی بگه بااین ک سنش کمه ولی بیشتر شبیه مادر دوستاشه تا دوستشون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

سیدمظفر حسینی

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
15/7/18
ارسالی‌ها
196
پسندها
2,209
امتیازها
12,573
مدال‌ها
9
سن
21
سطح
8
 
  • #37
سلام دوستان،لطفا چندتا رمان باحال ترسناک،ماجراجویی،معمایی،هیجانی بهم معرفی کنید.
 
امضا : سیدمظفر حسینی

sadaf.0011

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/8/18
ارسالی‌ها
1
پسندها
10
امتیازها
30
سطح
0
 
  • #38
با سلام..من دنبال ی رمان میگردم که مال چند وقت پیشه..درباره یه دختره بود که با پسر خالش یا پسر داییش رزمی کار بودن بعد دختره شکست عشقی خورده بوده به خاطر همین به کسی محل نمیداده تا اینکه با همون پسره فامیلش توی ی شرکت نقشه کشی استخدام میشن و واسه یه پروژه میرن شمال گروهی..بعد تو شمال دختره مثه اینکه عشق سابقشو میبینه و دختررو تهدید میکنه و خلاصه یکم داستانش پلیسی میشه بعد پلیسه که میاد به کمک دختره عاشق دختره میشه و آخر سر باهم نامزد میشن....اگه کسی اسم این رمان و میدونه بهم بگه ممنون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Mehrafrooz

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
11
پسندها
93
امتیازها
90
سطح
0
 
  • #39
Sal
Salam azizam bekhoda linkesho nadaram vali google search koni miyad barat. Bebin yeseri roman barat minevisam dl kon yani age nakhondishon nesfe omret bar fanast
روزهای رنگی
عشق و احساس من
ابی به رنگ احساس من
مسیر عشق
گناهکار
قرار نبود
جدال پر تمنا
 

Wonder

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
4/7/18
ارسالی‌ها
176
پسندها
6,171
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • #40
يه رماني بود توي امريكا اتفاق مي افتاد دختره پرستار پسره دكتر اينا همو توي جنگل ميديدن دختره فرانسوي ايراني بود پسره كامل ايراني بود خانوادش تو سوئيس زنگي مي كردن پسره فكر كنم دوست برادر دختره بود بعد دختره فارسي بلذ نبود همينو يادمه
 
امضا : Wonder
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
5
بازدیدها
150
عقب
بالا