نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

☆^دوستدار_زندگی^☆

مدیر بازنشسته
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,389
پسندها
31,820
امتیازها
69,173
مدال‌ها
5
  • #41
يه رماني بود توي امريكا اتفاق مي افتاد دختره پرستار پسره دكتر اينا همو توي جنگل ميديدن دختره فرانسوي ايراني بود پسره كامل ايراني بود خانوادش تو سوئيس زنگي مي كردن پسره فكر كنم دوست برادر دختره بود بعد دختره فارسي بلذ نبود همينو يادمه
رمان بی قراره قلبم
 
امضا : ☆^دوستدار_زندگی^☆

tosha

کاربر حرفه‌ای
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,722
پسندها
12,625
امتیازها
46,673
مدال‌ها
5
  • #42
من دنبال یه رمان میگردم که اسم پسره ارس بود داروساز بود با یه دختری ازدواج کرده بود که مشکل قلبی داشت دختره پولدار بود پدرش دوباره ازدواج کرده بود بعد مامانش و یه دختربچه کوچیک داشت ازدواج این دختره و پسره ام بخاطر خانواده ها بود پسره زنش مرده بود اسمشو میدونین
 
امضا : tosha

Mehrafrooz

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
93
امتیازها
90
  • #43
سلام دوستان خوبم کسی لینگ دانلود رمان معمار عشق رو نداره برام بفرسته؟ هرج تو گوگل میزنم هر چیزی جز لانگ دانلود مساله
 

مینا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
8
امتیازها
0
  • #44
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش ،تاپیک زده شد ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین :

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام میباشد پس لطفا معرفی یادرخواست رمان نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون فقط کافی خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌رمان که یادتون هست رو بنویسید.

●دوستانی که میخوان کمک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Aida81

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
18
امتیازها
30
  • #45
سلام ی رمانی بود که آخرش یادمه
دختره با پسره ازدواج می کنه و حامله میشه
ولی وقتی می خواد به پسره بگه مامان دختره با دختره قرار می زاره و تهدیدش می کنه که از زندگی پسرش بیرون بره
دختره بدون حرفی میزازه میره و پسره فک می کنه که ولش کرده
بعد چند سال تو خونه دوست صمیمیشون همدیگر رو میبینن و پسره میگه این بچه کیه
دختره میگه خیلی احمقی که از شباهتش بچه خودتو نشناسی
مامان پسره باز با دختره قرار می زاره و میگه برگرد پیش پسرم .من پشیمونم و... که یهو صدای پسره میاد که میگه منظورت چیه مامان
بعد دیگه قضیه رو میفهمه و با دختره دوباره زندگی می کنن
 

Mehrafrooz

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
93
امتیازها
90
  • #46
سلام دوستای گلم اگه ممکنه چندتا رمان پلیسی عاشقانه بهم معرفی کنید ممنونم
 

tosha

کاربر حرفه‌ای
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,722
پسندها
12,625
امتیازها
46,673
مدال‌ها
5
  • #47
امضا : tosha

m.z.1999

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
10
امتیازها
30
  • #48
سلام به همگی من دنبال یه رمانم .داستانش اینجوریه که یه دختره که فکرکنم اسمش رها بود تو خونه یه نفر کار میکرده بعد پسر یا نوه خانواده عاشق این میشه یروز که پسره نیس خانوادش دختره رو بیرون میکنن.بعد دختره فک کنم تصادف میکنه میوفته تو رود و یه پیرمرد پیداش میکنه و دخترم حافظشو از دست میده.بعد دختره تصادفی با ارباب روستا اشنا میشه و ارباب عاشق این میشه و روز نامزدی اینا پسر قبلی پیداش میشه و به نامزد دختره میگه ک قضیه چی بوده و عاشق دخترس .نامزد دخترم میگه برو پیش عشقت بعد دختره با پسراولیه دعوا میکنه که دوستش نداره و برمیگرده پیش نامزدش و بهش میگه که فقط اونو دوست داره.فکر کنم اسم پسر اولیه رادین بود
 

R.O.S.E

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
8
امتیازها
0
  • #49
سلام دنبال یک رمانم که دختره فکر میکنم اسمش باران بود میره امریکا بعد اونجا به دلایلی محافظتی با یک سرگرد پلیس ازدواج صوری میکنه بعد جفتشون فراموشی میگیرن و دختره هم که صورتش داغون شده بوده با عمل جراحی صورتش رو تغییر میدن بعدش وقتی بر میگرده ایران بهش میگن قرار بوده با پسر عمویی که تا به حال ندیده ازدواج بکنه تا ثروت خانوادگی رو بدست بیارن ولی چون اون مرده ازش میخوان با یکی دیگه ازدواج کنه که البته همون پسریه که عاشقش بوده و حافظه اش رو از دست داده.
راستی دختره رگه های طلایی هم فکر کنم داشته باشه تو موهاش
 

tosha

کاربر حرفه‌ای
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,722
پسندها
12,625
امتیازها
46,673
مدال‌ها
5
  • #50
سلام دنبال یک رمانم که دختره با دوستاش میره اردو بعد داخل اردو میدزدنش یکی از اون دزد ها پلیس بوده بعد اسم پلیسه هم فکر کنم سامان بود وقتی پلیس ها میخوان دنبال دزد ها برن تا مخفیگاهشون رو پیدا کنند گمشون میکنند دزد ها هم اون دختر رو به یه مرد داخل پاریس می فروشند اون مرده هم دختره رو دختر خونده اش میکنه اونجا یه مرد عاشقش میشه ولی میمیره پدر خونده اش هم میمیره و تمام ثروتش رو به دختره میده بعد پلیس ها دختره رو پیدا میکنند دختره هم با سامان ازدواج میکنه
 
امضا : tosha
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا